بزرگ شدیم و فهمیدیم...
پنجشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۴:۴۴ ب.ظ
بزرگ شدیم و فهمیدیم که دارو آبمیوه نبود
بزرگ شدیم و فهمیدیم چیزایی ترسناک تر از تاریکی هم هست
بزرگ شدیم به اندازه ای که فهمیدیم
پشت هر خنده مادر هزار گریه
و پشت هر سکوت پدر هزار حرف نهفته بود..
بزرگ شدیم و دیدیم مشکلاتمون دیگه
با یک شکلات,با یک لباس , یا اسباب بازی حل نمیشه
و اینکه پدر مادرامون دیگه دستامونا برای عبور از
جاده نخواهند گرفت و یا حتی برای عبور از پیچ و خم های زندگی
فقط دعای خیرشونه که فوق العاده تاثیر گذاره.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم
بلکه مامان باباهامونم همراه ما بزرگ شدن
خیلی بزرگ شدیم...
و فهمیدیم سخت گیری مامانم عشق بود...
غضبش عشق بود...
تنبیهشم عشق بود...
عجب دنیایی است..
و عجیب تر از دنیا گذر عمرمان...
۹۳/۰۶/۲۰