کار=جهاد

کار=جهاد
آخرین نظرات
نویسندگان

۳۳۶ مطلب توسط «بهنام احمدی» ثبت شده است

۰۸مهر

چرا  نام امیرالمومنین علی علیه السلام در قرآن نیامده است؟!
قرآن کریم درباره هیچ کس پس از پیامبر اکرم(ص) به اندازه حضرت علی سخن نگفته است ، گرچه نام آن حضرت در قرآن به صراحت نیامده است ، اما با عناوین و عبارات گوناگونی که از تصریح کردن به نام آن حضرت تأثیر بیشتری دارد .

بعضی از افراد سؤالی را مطرح می کنند و بیان دارند که چرا نام امام علی (ع) در قرآن به صراحت نیامده تا این همه اختلاف در طول تاریخ ‏در جهان اسلام بوجود نیاید و این همه مشکلات پدیدار نشود؟


برای پاسخ بیان می کنیم که :


- قرآن کتابی است که به بیان کلیات می پردازد نه ‏جزئیات ، اصل امامت به صراحت در قرآن ذکر شده است اما جزئیات و مصادیق آن به خاطر مصالحی ، به صراحت نیامده است وتبیین جزییات را به عهده پیامبرصلی الله علیه و آله نهاده شده است .


اگر در قرآن نامی از بیشتر پیامبران برده نشده است - تنها 26 تن نام برده شده‏اند - دلیل آن نیست که آنان پیامبر یا رسول نبوده‏اند ، زیرا قرآن خود میفرماید: « وَ لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ مَنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ ... ؛ پیش از تو رسولانی فرستادیم که سرگذشت گروهی را برای تو ذکر کردیم و سرگذشت گروهی را ناگفته گذاشتیم .»( غافر، آیه 78)




سخن به کنایه گفتن از بیان صریح، بلیغ تر است!


قرآن کریم درباره هیچ کس پس از پیامبر اکرم(ص) به اندازه حضرت علی سخن نگفته است ، گرچه نام آن حضرت در قرآن به صراحت نیامده است ، اما با عناوین و عبارات گوناگونی که از تصریح کردن به نام آن حضرت تأثیر بیشتری دارد ، به آن حضرت اشاره نموده است مانند :


الف) «اًّنَّما وَلِیُّکُمْ الله وَ رَسُولُهُ والّذینَ آمَنُوا الّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاَْ وَ یُؤتُونَ الزَّکاَْ وَ هُمْ راکِعُونَ ؛ ولی شما خدا و رسول خدا و کسانی هستند که ایمان آورده‏اند و نماز را به پاداشته و زکات را در حال رکوع پرداخت می نمایند .»(مائده ، 55)


ب) آیه مباهله : « قُلْ تَعالَوا نَدْعُ أَبْنأَنا وَ أبْنأَکُمْ وَ أنْفُسَنا وَ أنْفُسَکُمْ ؛ ای رسول بگو بیایید بخوانیم فرزندانمان را و فرزندانتان را و جانمان را و جانتان را... در این آیه از علی به عنوان جان رسول خدا یاد شده است .»(آل عمران ، 61 )


ج) «أَطیعُوا الله وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الأَمْرِ مِنْکُمْ».(نساء ، 59)


بنا به این آیه شریفه هم ، حضرت علی(ع) ولی امر بوده و اطاعت از او هم‏تراز اطاعت از خدا و رسول دانسته شده است و ده‏ها آیه دیگر که در جای خود بحث شده و به اثبات رسیده است .


اگر در قرآن نامی از بیشتر پیامبران برده نشده است - تنها 26 تن نام برده شده‏اند - دلیل آن نیست که آنان پیامبر یا رسول نبوده‏اند، زیرا قرآن خود میفرماید: « وَ لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ مَنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ ... ؛ پیش از تو رسولانی فرستادیم که سرگذشت گروهی را برای تو ذکر کردیم و سرگذشت گروهی را ناگفته گذاشتیم»

پاسخ امام صادق(ع) به مردم زمانه!

ابوبصیر می گوید : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : مردم می گویند : چرا نام علی و اهل بیت ایشان در کتاب خدا نیست؟ فرمود: به آنان بگو نماز بر رسول خدا (ص) نازل شد ولی خداوند رکعات آن را که سه یا چهار تاست در کتابش نام نبرد، تا آنکه رسول الله (ص) آن را برای مردم تفسیر کرد و … (کافی ، ج 1 ، ص 286 )


بسیاری از مسائل هستند که در ‏جهان اسلام اختلافات دامنه داری را ایجاد کرده اند در حالی که قرآن به آنان اشاره ای نکرده است. ‏مثلاً در معرفی خدا که از معرفی حضرت امیر بالاتر و والا تر است بگونه ای عمل نکرده است که ‏اختلاف بین مسلمانان بوجود نیاید ؛ مثلاً " آیا اصلاً خداوند صفت دارد یا ندارد؟ و اگر فرضاً دارد ، متحد با ‏ذات است یا نه؟ و آیا ممکن است خدا جسم و مکان داشته باشد؟ کلام خدا و اراده خدا ‏حادث است یا نه؟ و...

قرآن

اینها مباحثی است که اختلافات زیادی را در بین مسلمانان موجب گشته است ، حال آیا می شود اشکال کرد ‏که چرا قرآن اینها را بگونه ای واضح ننوشت که مردم در آن اختلاف نکنند؟! در حالیکه با تدبر در قرآن همه این ‏مسائل و حتی امامت امیرالمؤمنین علیه السلام قابل اثبات است.‏


‏- اگر در قرآن اسم امام می آمد هیچ بعید نبود و این امکان کاملاً قابل طرح بود که عده ای که دارای ‏تشکیلات به هم پیوسته و منظمی بوده اند، توطئه چیده و بگویند که پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم ‏در آخرین لحظات حیات خود فرموده که این آیه باید نسخ گردد و مثلاً انتخاب خلیفه به شورا واگذار ‏شده است و صلاحیت حضرت امیر (ع) از طرف خداوند سلب گردیده است.‏


به عبارتی از روایات معصومین علیهم السلام و تحقیقات رجال دین به این نتیجه می رسیم که احتمالاً از جمله موجبات این ابهام و عدم تصریح به نام مقدس امیرالمؤمنین به عنوان ولی امر مسلمین در متن قرآن موضوع صیانت قرآن از تحریف بوده است ، زیرا منافقان خطرناکی که با پنهان داشتن کفر درونی خود ، دست ایمان به پیغمبر اکرم (ص) داده و خود را به طمع رسیدن به اهداف شیطانی در اعداد امت اسلامی جا زده بودند و در راه رسیدن به اهداف خود (چنانکه تاریخ پس از رحلت رسول اکرم به خوبی نشان داد) از اقدام به هر نوع جنایت و جور و ستم ، حتّی به خاندان پیامبر در فجیع ترین صورت خودداری نمی کردند !


کسانی که به وجود نازنین اهل بیت رحم نکردند صد در صد اگر نام علی علیه السلام در قرآن ذکر می شد با تمام قوا علیه قرآن قیام می کردند و او را تحریف می کردند . همانطور که با احادیث رسول الله بدلیل ذکر مناقب علی علیه السلام جنگیدند و خواندن احادیث رسول الله را ممنوع کردند ؛ چرا که اکثر احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله در مدح و فضل مولا علی علیه السلام بود .

قرآن کریم در باره ی پیامبر(ص) می فرماید : " وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى، عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى" (نجم3) ولی ‏وقتی پیامبر(ص) قلم و دوات برای نوشتن خواست تا بدان وسیله جلوی ضلالت امت را بگیرد، گفتند: این ‏مرد هذیان می گوید، در حالیکه این خلاف صریح قرآن است

مگر خداوند حافظ قرآن کریم نمی باشد؟


ممکن است از این کلام ما اشکالی به ذهن برسد و بگویید خداوند وعده ی حفظ قرآن از تحریف را داده است : « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ » (حجر/9) بنابراین مصونیت قرآن نیازی به ابهام آمیز بودن آیات ولایت نخواهد داشت ؟!


در جواب به یک حدیث اشاره می کنیم که می گوید ؛ « ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها : سنت جاریه خداوند در عالم این است که افعال خود را از طریق اسباب و علل به وقوع می رساند .»

قرآن

در قرآن می فرماید: «وَ مَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ »(هود /6) این آیه بدین معنا نیست که روزی هر جنبنده ای از مجرای غیبی و غیر عادی به او می رسد و احتیاج به حرکت و فعالیتی ندارد ، بلکه خدا مقدر کرده که روزی جنبندگان را از طریق اسباب و علل به آنها برساند . حال اگر خدای متعال وعده ی حفظ قرآن داده و صیانت آن را به عهده گرفته است ، لازمه اش این نیست که منحصراً نحوه ی حفظ آن به صورت خارق العاده و از مجرای غیب باشد، بلکه یکی از علل و اسباب عادی آن ، مبهم گذاردن آیات ولایت و تصریح ننمودن به اسامی امامان علیهم السلام و گنجاندن آن آیات در خلال آیات احکام و قصص می باشد .


عده ای می گویند : اگر در قرآن اسم امام می آمد ، ریشه اختلاف می خشکید ، ‏چرا که قابل تصور نیست که مسلمانان صدر اسلام بر خلاف متن قرآن عمل بکنند !


در جواب می گوئیم: در موارد متعددی مشاهده شده است که خلفای ‏سه گانه بر خلاف صریح قرآن عمل کردند . اینک نمونه هایی از آن را برمی شماریم:


1) خلیفه اول با آوردن حدیثی که تنها خود شاهد صدور آن از پیامبر اکرم (ص) بود ، بر خلاف آیات ‏شریفه " وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ " (نمل/16) و " فَهَبْ لِی مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا ، یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا " (مریم/5 - 6) ارث بردن از پیامبران را انکار و فدک را از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ‏پس گرفت.‏


‏2) آیه ی "فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ"فَریضة ( نساء ، 24) صریحاً در مورد متعة النساء است و اما خلیفه ‏دوم آن حکم را ممنوع اعلام کرد.‏


3) خلیفه دوم آیه ی " فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ "(بقره ، 192) را منسوخ اعلام کرد و دستور داد تا بدان عمل ننمایند.


5) قرآن کریم در باره ی پیامبر(ص) می فرماید : " وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى ،عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى" (نجم3) ولی ‏وقتی پیامبر(ص) قلم و دوات برای نوشتن خواست تا بدان وسیله جلوی ضلالت امت را بگیرد، گفتند: این ‏مرد هذیان می گوید، در حالیکه این خلاف صریح قرآن است .

امام علی (ع)

- شاید یکی دیگر از حکمت های عدم تصریح نام امام علی علیه السلام در قرآن و واگذاشتن تبیین آیات در این زمینه به عهده پیامبر صلی الله علیه و آله آزمون امت بوده که در سرنوشت نسل ها اثری مستقیم دارد .


آزمایش انسان ها یک سنت الهی بشمار می رود و در تمام ادوار تاریخ ، نمونه هایی از آن را به وضوح می بینیم؛ مثلاً امتحان کردن یهودیان در داستان یوم السبت یا امتحان کردن فرشتگان با خلقت حضرت آدم و جریان سجده کردن و… بالأخره امت اسلامی هم مورد آزمایش قرارگرفتند. رسول خدا صلی الله علیه وآله در طول حیات خود بارها و بارها به ولایت علی علیه السلام اشاره کردند به طوری که حجت را بر همگان تمام کردند. روزی پیامبر در جمع اصحاب فرمود: «من قال لا اله الا الله دخل الجنه ؛ دو نفر از صحابه (که ما هر دو را می شناسیم ) گفتند: فنحن نقول لا اله الا الله ؛ رسول خدا در حالی که دست روی سر علی گذاشته بود فرمود: انما تقبل شهاده لا اله الا الله من هذا و شیعته .» (بحارالانوار ، ج 27 ، ص 201 )




نتیجه گیری :


نتیجه اینکه آمدن اسم امام در قرآن نه تنها به نفع امامت نبود، بلکه به مراتب خطرناکتر از عدم نام ‏بردن او بود و این احتمال خیلی قوی است که بگوئیم حتی اساس دین هم در خطر قرار می گرفت ؛ زیرا همانطوری که ملاحظه شد عمل کردن بر خلاف ‏قرآن امری معمولی و عادی بوده و چندان حساسیتی را در بین مسلمین ایجاد نمی کرده است .

بهنام احمدی
۰۷مهر


با سلام و صلوات به ارواح مطهر شهدا، این بار میخواهم هرچند کوتاه از مادر و پدران شهیدانی  بگویم که فرزندانشان را با ایمانی کامل روانه جبهه های حق علیه باطل کردند ...

بار‌ها و بار‌ها از مقام مادر خواندیم و شنیدیم. از صبوری و مهربانی‌اش، از نجابت دستان آسمانی‌اش، اما نگفتیم آن‌که عزیز کردهٔ سال‌های جوانی‌اش را به مسلخ عشق می‌فرستد در دلش چه غوغایی است. مگر می‌شود جوان رعنا قامتت را، پارهٔ جگرت را به میان آتش بفرستی، بی‌خیال روزگار را سپری کنی.

روزی که مادران شهدا فرزندانشان را روانه جبهه می کردند شاید تصور نمی داشتند  که فرزندانشان با بدنی تکه تکه برمی گشتند اما این مادران با ایمانی وصف ناپذیری که داشتند به جایگاهی رسیدند که برای اعزام فرزندانشان به جبهه، دستشان را حنا می گرفتند برایشان اسپند دود میکردند و عزیزانشان را از زیر قرآن راهی میدان عشق میکردند. درود بر شما مادران و پدران فداکار و امروز برما واجب است که بهمراه برگزاری یادواره های شهدا به دیدار پدران و مادران کهنسال شهدا برویم و در احترام گذاشتن و تکریم به آنان بکوشیم. انشاالله ...

بهنام احمدی
۰۴مهر

اینجا ایران قـــــرن 21 اســــت...!

اینجا صـــدای آهنگهــــای پـاپ لس آنجــلســـــی و غرب زده آن قدر بلنــد است که فریــادهای «حــاج مهــدی باکــری» به گوش نمی رسد...

اینجا ایــران قرن 21 اسـت!

اینجا همه «حـاج ابراهیم همـت» را با اتوبان همـت می شناسند...

اینجا ایـــران قرن 21 است!

اینجا بر دیوارهای شهــــــــــر روی عکس شهیــــد، پوستــــر تبلیغــاتی می چسبانند...

اینجا ایـــران قرن 21 است!

اینجا نام شهیــــد را برای اینکه بچه ها خشونــت طلب و جنگ طلـــب بار نیایند از کوچــــه ها برداشته و نام نگیـــن و جاویــــد می گذارند...

اینجا ایــــران قرن 21 است!

اینجا ستارگان درخشـــــان هالیــــــــوود آنقدر زیــــــاد شده اند که دیگر کسی ســتارگان پرفروغ کربـــلای ایــــــــران را نمی بینــــــد...

اینجا ایـــران قرن 21 است!

اینجا دیگر شهــــدا زنـــده نیستنــــد و در پیچ و خمهای عصر ارتباطات، به خاک سپــرده شده اند…

اینجا ایــــــــــــران قرن 21 است!

اینجا دیگر کسی نمی خواهد گمنام بماند، همه به دنبال کسب نام هستند…

اینجا ایــران قرن 21 است!

اینجا جانبـــازان موجــــــی را از اجتماع دور نگه می دارند تا آسیبی به افکـــــار عمومــی نرسانند…

اینجا ایــران قرن 21 است!

اینجا خرمشهـــــر دیگر خونیـــن شهر نیست، خرمشهــــر دیگر 36 میلیون جمعیــــــت ندارد…

اینجا ایـــران قرن 21 است!

اینجا کسی نمی داند، مهــدی باکـــری در وصیت نامه خود از خـــدا خواسته بود جسدش برنگردد و تکه ای از زمین را اشغال نکنـــد…

اینجا دشمـــن در خانـــــه های ماست، دیگر کســـی حاضـــر به نبــــــرد با دشمـــن نیسـت...

اینجا کسی نمی خواهد با صدای اللـه اکبـــــــــــر،لرزه بر تن دشمــــن بیاندازد…

اینجا در پناه مـــیز هستیم، دیگر کسی پشت خاکـــریــــز پنــاه نمی گیرد...

اینجا جانبــــــــاز شیمیـــــــــایی ، به خاطر نداشتن پـــول، در بیمارستــان پذیــــــرش نمی شود و شهــد شهـــــادت می نوشـد...

اینجا ایـــران قرن 21 است!

اینجا کسی نمی داند، شب عملیات خیبــــــــــر حاج مهـــدی باکری ، برادرش حمیــــــد باکری را جاگذاشت و رفـــــــت...

اینجا کسی نمی داند، مهـــــدی زیـــــن الــــدین، رتبه چهار کنکور سراسری را داشت...

اینجا کسی نمی داند، تکه های پیکر محـــــــــــمد نوبخـــــت را درون گونـــی برای خانواده اش فرستاده بودند...

اینجا روســـــری ها هر روز کوچکـــتر می شود و مانتـــــو ها هر روز کوتاهتـــــر و تنگــتر...

اینجا دختــــــرها پســـــر شده اند، پســــرها دختــــر شده اند، مردان بی غیــــــــــرت شده اند، زنـان بی حجــاب شده اند...

اینجا دیگر کســـــی، احترامی برای چفیـــــــه شهـــدا قائل نیست..

اینجا دعای عهــــــــــد را فراموش کرده ایم، زمان ندبـــــه و سمــــــاوات را گم کرده ایم..

اینجا برای زیبا سازی شهـــرها، میلیونهـا هزینــــه می شود اما برای تعویض سنگ قبــر فرسوده شهـــدای گمنــــــام بودجه ای نداریم ...

اینجا در هر کجای این سرزمین خونین اسلامی، حقیقـــــت به مسلخ مصلحـــت می رود...!!!

اینجا ایـــــــــــران قرن 21 است!

بعد از شهــدا چه کردیم؟

ای شهیـــــــــــدان
ما بعد از شما هیچ نکردینم...

لباس های خاکــی تان را در میــدان های میــن و لابه لای سیم خاردارها رهــا کردیم...

عهــدمان را شکستیم و دعای عهــد را فراموش کردیم، زمان ندبه و سمات را گم کردیم...

شربــــــت های صلواتـــــی را با نسیان بر زمین ریختیم و به عطــش خندیدیـم...

بر تصــــاویر نورانی تان روی دیوارهای شهر رنگ غفلت پاشیدیم و پوستر تبلیغاتی نصب  کردیم....

تاول شیمیـــــــــــایی را از یاد بردیم...و غیـــــــــــــــــرت ها را به بهایی اندک فروختیم...

عشــــــــق را به بازی گرفتیم و از خـــــــــــــون هایتان به راحتی گذشتیم...


شهدا شرمنده ایم....

بهنام احمدی
۰۴مهر

در گفتگویی که با برادر جانباز مختار کلانتری داشتیم یکی از خاطره های بیاد ماندنی از آن دوران را برایمان بازگو کرد که با هم می خوانیم:

تشنگی بربچه ها غلبه کرده بود، ارتفاع استراتژیک شاخ شمیران رانمی شد ترک کرد، هنوز لباس های خونین همسنگران درجلو دیدگانمان بود.


گفیتم دعای توسل بخوانیم، بله هرجا که به بن بست می خوردیم به ائمه متوسل می شدیم. به توسل امام موسی کاظم(ع)  که رسیدیم حجم آتشباری دشمن شدت گرفت امان بچه ها راگرفته بود.

انگار که بین عراقی ها مسابقه گذاشته بودند، توبچی ها با توپ ،خمپاره اندازها با انواع خمپاره، گلوله های مستقیم تانک از سوی دیگر و خلاصه محل استقرارمان شده بود سیبل دشمن.

مش قلی کوهنجانی(یکی از رزمنده های) باتشویش و از سرشوخی گفت: توسل بسه آب نخواستیم، اومدیم اَبروشو پاک کنیم چشماش هم کور کردیم. الآن هست که با لب تشنه کشته شویم .....

آتش دشمن کم کم ازشدت افتاد ودیگرصداهای انفجارگلوله ها توپخانه دشمن بصورت پراکنده شنیده می شد.

دعا هم به پایان رسید با احتیاط از سنگر بیرون آمدیم همه جا را دود گرفته بود و بوی باروت مشام ها را آزار می داد، یگ گلوله توپ فرانسوی که قدرت تخریب زیادی داشت درست خورده بود پایین سنگرمان روی آن قله تقریبا خشک و یک چشمه ای آب به اندازه ای که رفع تشنگی کند به جوشش درآمده بود.

خودبخود اشکها جاری شد غسل کردیم و سیراب شدیم و تا پایان ماموریت مان از آن آب گوارای خوش طعم استفاده کردیم وخودبخود یاد آیات سراسر نورانی قرآن کریم افتادیم که می فرماید:
انّ اللّه یحبّ الّذین یقاتلون فى سبیله صفّاً کانّهم بنیانٌ مرصوص»
«خداوند کسانى را دوست می ‏دارد که در راه او پیکار می ‏کنند، گویى بنایى آهنین ‏اند؛
بهنام احمدی
۰۲مهر

ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﻫﻤﺖ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺍﮔﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﯼ ﮔﻮﺷﺘﻮ میبرم ... ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﻭ آﻭﺭﺩﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺳﺮﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻧﯿﺴﺖ ...

ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻟﺒﻨﺎﻧﯽﺍﺵ ﻏﺎﺩﻩ ﺟﺎﺑﺮ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﺘﯿﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺒﯿﻨﻦ ...

ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﺣﻤﯿﺪ ﺑﺎﮐﺮﯼ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻣﯿﺮﺍﻧﯽﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﮕﻠﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ بود...

ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﺪﯾﻦ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ... ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﻫﻨﻮﺯﻡ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺳﺖ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﻤﯿﻞ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﻮﻡ ... ﺁﯾﺎﺑﺎﻭﺭﺗﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ ... ؟

ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﻋﺒﺎﺩﯾﺎﻥ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﺩﺭ ﻣﺮﺛﯿﻪ ﺍﯼ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺷﻬﯿﺪﺵ ﻧﻮﺷﺖ: ﺑﺲ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﻭ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ...؟ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺁﻭﺍﺭﮔﯽ ﺑﻮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﯽ ﺩﺭﺑﺪﺭﯼ ﻭ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ... ﭘﺲ ﮐﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﻦ ﻣﯿﺸﻮﺩ... ؟

ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻧﻮﺷﺖ : ﺍﮔﺮ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺼﯿﺒﻢ ﺷﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻣﯿﻤﺎﻧﻢ...ﺧﺎﻧﻤﺶ ﮔﻔﺖ: ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻢ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺩﻟﺸﺎﻥتکان ﺑﺨﻮﺭﺩ ... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ..ﻭ ﺣﺎﻻ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻧﻮﺑﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﻧﮑﺸﺪ ... ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺪ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ ... ﺑﮕﺬﺍﺭ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺍﻭ ﻣﺰﻩ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﭽﺸﺪ...!!

ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺻﻐﺮﯼ ﺧﻮﺍﻩ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯﻫﻤﺮﺯﻣﻬﺎﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ﻣﺤﻤﺪ، ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﻣﯿﺴﻮﺯﻩ ... ﺑﺎ ﺁﻥ ﻗﺪ ﻭ ﻗﺎﻣﺖ ﺭﺷﯿﺪﺕ، ﺁﺧﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻮﺵ ﺑﺬﺍﺭﻥ ..ﻫﻤﻪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻫﺎﯼ ﺟﺒﻬﻪ ﺍﺯ ﻗﺪﺕ ﮐﻮﺗﺎﻫﺘﺮﻧﺪ ...ﺧﺎﻧﻤﺶ ﮔﻔﺖ: ﭘﯿﮑﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﻭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻥ... ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﻓﻘﻂ ﺑﮕﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﯾﻨﺶ ...؟ ﺁﻗﺎﯼ ﻋﺎﺑﺪﭘﻮﺭی، ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺖ: ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﯽ ﻏﯿﺮﺕ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﺭﻡ...ﻣﺮﺗﺐ ﻣﯿﺰﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﯿﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﮑﻮﻥ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ...ﻫﻤﻮﻥ ﺑﺎﻻﯼ ﮐﻮﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻤﺶ...

ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﺣﺴﻦ ﺁﺑﺸﻨﺎﺳﺎﻥ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺭ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﻫﺎﯾﺶ ﺍﻓﺸﯿﻦ ﻭ ﺍﻣﯿﻦ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻣﺎﭺ ﮐﻨﯿﺪ... ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ... ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﯽ ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪﻧﺪ... ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ: ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﺧﻮﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺍﺧﻞ ﯾﮏ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﻼﺳﺘﯿﮏ ... ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺗﺮ ﺷﺪ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻡ ...ﺧﻮﻥ ﻫﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﻮﯼ ﻣﺮﺩﺍﺭ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ. ﺑﺎ ﺍﺣﺘﯿﺎﻁ ﮔﺮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ..ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮ ﭘﯿﭽﯿﺪ ﺗﻮﯼ ﺧﺎﻧﻪ... ﻋﻄﺮ ﮔﻞ ﻣﺤﻤﺪﯼ... ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮﯼ ﮐﻪ ﺣﺴﻦ ﻣﯿﺰﺩ... ﮔﺎﻫﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﺎﺵ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﻋﮑﺲ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻢ... ﺍﻣﺎ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ... ﺗﻮﯼ ﻋﮑﺲ ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻪ ﺑﻮﯾﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ...

ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ) خالی که ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﻋﺎﯼ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﮐﻨﯿﺪ، و در آخر دعا کنید شهید شویم که اگر شهید نشویم باید بمیریم...

بهنام احمدی
۰۲مهر

اگر در جنگ تحمیلى کمک مردم نبود، محال بود دولت بتواند به تنهایى آن را اداره کند.


این جنگ، حقیقتاً یک گنج است؛ یک گنج حقیقى است که تمام‏شدنى هم نیست.

این فداکاریهاى بزرگ در کنار حضور مستمر رزمندگان ملت ما در جبهه‏هاى گوناگون کارزار انقلابى، توانسته است اسلام را سربلند، و دست بیگانگان را از میهن کوتاه، و ایران را بلندآوازه و آبرومند سازد. این مجاهدتها توانسته است راه ملت ایران را به سوى هدفهاى متعالى اسلام بگشاید و در دنیاى تاریک و اسیر مادیت و شهوت، دریچه‏یى به معنویت به روى او باز کند و به او عزت و شخصیت ببخشد.

تنها راه براى دفاع از اسلام و انقلاب، ایستادگى و مقاومت است.

جبهه‏هاى جنگ و دفاع مقدس، در طول سالهاى متمادى، از خون عزیزان بسیجى رنگین شد و ناصیه‏ى انقلاب را درخشان کرد.

در دوران دفاع مقدس، آنچه که این ملت را نجات داد، اسلام بود.

راه جهاد با دشمنان اسلام دشوار است ولى باید آن را طى کرد.

ما مدت هشت سال از حیثیت، ناموس، دین، تمامیت ارضى، مردم، انقلاب، حکومت، نظام اسلامى و قرآن دفاع کردیم و چنین دفاعى، مقدس است.

ملت ایران به برکت وحدت کلمه هم در جنگ، هم در بسیج نیروها براى میدانهاى دفاع مقدس، پیروز شد.

ملت رشید ایران به دفع تجاوز برخاست و با دفاع مقدس از کیان اسلام و میهن اسلامى، سیلى محکمى بر دشمن نواخت.

ملت ما ثابت کرد که مى‏تواند از خودش دفاع کند.

هفته‏ى دفاع مقدس، یادآور حادثه‏یى عظیم و به بار نشستن نتایجى عظیم‏تر در سیر انقلاب ماست و هیچگاه از ذهن ملت محو نخواهد شد.

کسانى که در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت مى‏کردند، منتظران حقیقى بودند.


بهنام احمدی
۰۱مهر

وبلاگ زندگی من نوشت:

تقصیر ماست اگر در طول جاده زندگی گاهی عزیزترینهای خود را از دست میدهیم،دقیقا مشکل همین است،عزیزترین بودن برای ما ،خوب میگویید این چه دلیلی است...؟

به تاریخ نگاه میکنیم،یعقوب یوسف را خیلی دوست داشت،چه شد...؟

زلیخا یوسف را خیلی دوست داشت چه شد...؟

و...

حال ببینیم با دل کندن از عزیزان چه معجزات عظیمی رخ داده،پیامبری از فرزند عزیزش دل کند و به قربانگاه برد و عید قربان شکل گرفت، عزیزی از خود گذشت و به میدان رفت و عاشورا شکل گرفت، و یا مادر حضرت موسی از او گذشت او زنده ماند و...

خلاصه مطلب این است گاهی جدایی لازم است تا انسان به خودش بیاید و یا قضای الهی جاری بشود، همیشه این هست اما گاهی انسان اشتباه می فهمد، یعنی نمی فهمد که چه کسی به او عزیزی را اعطا کرده و اگر بخواد که برای او باشد هیچکس نمی تواند هیچ کاری بکند،به خدا اعتماد ندارند...

کافیست به خدا اعتماد کنیم،برای اعتماد به خدا هیچ وقت دیر نیست.

بهنام احمدی
۲۹شهریور

بهنام احمدی
۲۷شهریور

وبلاگ قهرمان کازرون نوشت:                                                     


  مبارک باشه!

می گفت وقتی که می بینم پیاده رو یه قسمتی از شهر موزاییک می شه یا یه کوچه و خیابون آسفالت می شه لذت می برم ،یعنی حظ می برم، یعنی عشق می کنم! و ادامه می داد که وقتی کلنگ ساخت و ساز یه مکان صنعتی یا فرهنگی یا ورزشی به زمین می خوره شاد می شم، وقتی یه وزیر یا استاندار یا یه  مدیر کل به شهرمون می یاد خوشحال می شم، وقتی که ساخت و ساز تونل محرم و سد نرگسی ادامه داره دلم شاد می شه و وقتی چند تا لودر و بولدزر و غلطک توی جاده ها می بینم خدا را شکر می کنم!

می گفت وقتی که بارون می یاد و میلی متر بارندگی شهرستان نسبت به سال های قبل بالا می ره و می بینم که تالاب پریشان این نگین فیروزه ای ایران این عشق ما کازرونی ها آب می گیره خوشحال می شم و خدا را شکر می کنم، و می گفت وقتی می بینم مردم توی دشت برم درختا را قطع نمی کنن و آتیش روشن نمی کنن و زباله هاشون را با خودشون می یارن و همون جا رها نمی کنن به فرهنگ والای این مردم افتخار می کنم، می گفت این شهر چهار نشریه داره که نشان از فرهنگ و ادب والای مردمشه و داشتن نوابغ و استادان به نام در این امور است و من  به وجود این انسان های فرهیخته و فرهنگی به خودم می بالم.

می گفت وقتی که یه ساختمون زیبا و یه آپارتمان چند طبقه را می بینم که جلوه ی زیبایی را به خیابون های شهر می ده به سازندگانش دست مریزاد می گم و آیت الکرسی براشون می خونم، و وقتی می بینم که رئیس یا سرپرست یا مدیر یه اداره ای از جون و دل کار می کنه و زحمت می کشه خیلی ذوق می کنم.

همه ی اینا را گفت و اشک در چشماش حلقه زد و اشاره کرد به رأی ِ در خور توصیف و با ارزش اون قاضی محترم در بالاده که برای جریمه ی شکارچی پرنده ی مهاجر به شهرستان اقدام جالبی را کرده بود،  و تعریف و تمجید از دادستان محترم و فعال و پر تلاش و محیط زیستی شهرستان خصوصاً برای دستور پلمپ چاههای غیر مجاز اطراف تالاب پریشان، و کارهای مؤثر و عملکرد مثبت شورای محترم اسلامی شهر در این مدت مشغول به خدمت، و گفت که این کارهای مثبت و این عملکردهای خوب به آدم انرژی می ده و در دل آدم امید به بهتر شدن اوضاع شهر زنده می شه و آرزوی داشتن یه شهرستان پیشرفته در حد و اندازه شهرستان های تاریخی و فرهنگی کشور را نوید می ده!

بحث رفت روی نخبه ها و نوجوانان و جوانان با استعداد شهرستان و اونایی که رتبه های خوبی را در آزمون های علمی شهرستان می یارن یا ورزشکارانی که مقام های شایسته ای را در رشته های مختلف ورزشی به دست می یارن و می گفت کاش اینا را از نزدیک می دیدم و یکی یکی بهشون تبریک می گفتم چون وقتی که موفقیت یه کازرونی را می بینم از صمیم قلب خوشحال می شم.

گفتم این از اصالت و ادب و معرفتی هست که داری و نشان از شخصیت خوب شماست و من حتماً می نویسم تا به گوش مردم عزیز شهر برسه که چه انسان های دلسوز و خوش قلبی در این شهرستان داریم و بخونن که چه آدم های مهربان و عاشق زادگاه خودشون داریم که البته از این نوع انسان در این شهرستان کم نیستن، آدم هایی که عشق شون کازرونه و شب و روزشون و فکر و ذکر شون کازرونه و جون و ایمون شون کازرونه و با شادی کازرون شاد و با غمش غمگین می شن، آدم هایی که به خاطر علاقه ی زیادشون به زادگاه مادری شون دلبسته ای این آب و خاک هستن و حاضرند با تمام مشکلات این شهر بسازند ولی هرگز این مکان را برای مهاجرت به مرکز استان ترک نکنن و دل شون برای این شهر می تپه که درود به شرف شون و لطف خدا همراه شون!

باید به این نوع انسان ها برای این قلب رئوف و نظر بلند و حس وطن پرستی که دارن تبریک گفت، باید به بعضی از مسؤولان خادم و پرتلاش شهرستان تبریک گفت، باید به انتصاب معاونین سیاسی اجتماعی و عمرانی فرماندار که چه انسان های نازنینی هستن تبریک گفت، باید به سلیقه های خوب در دکوراسیون ادارات از جمله دفتر زیبای شهردار کازرون تبریک گفت، باید به تغییر و ساخت و بنای جدید شورای اسلامی شهر تبریک گفت، باید به کسانی که برای پیشرفت و آبادانی کازرون زحمت می کشن تبریک گفت، باید به هر چیزی که مایه شادی مردم شهرستانه و سبب غرور و افتخار برای مردم این دیاره تبریک گفت و باید با بانیان این کارها و اونایی که این افتخارات نسیب شون می شه گفت مبارک باشه! باید به اون پسر یا دختری که در المپیادها و رشته های خوب دانشگاهی با رتبه های بالا قبول شدن و امید آینده ی این کشور پهناور و عزیز هستن و خانواده هاشون که خیلی براشون زحمت کشیدن تبریک گفت، مبارَکن! خلاص!!

بهنام احمدی
۲۶شهریور
زن و شوهری داخل تاکسی شدند.پس از دقایقی راننده تاکسی به مرد گفت: به خانومتون بگید رژش را عوض کند.من از این رنگ خوشم نمی آیدمرد عصبانی شد.یقه ی راننده را گرفت .چندین فحش نصار راننده کرد و به او گفت چرا به ناموس مردم نگاه میکنی.مگه خودت ناموس نداری؟رنگ رژ خانوم من به تو چه ربطی داره؟راننده لبخندی زد و گفت:اگر به من ربطی نداره پس برای کی آرایش کرده؟اگر برای شما بود که در خانه این کار را میکرد!مرد یقه ی راننده را ول کرد و خشمش را فرو برد.بعد یه دستمال به همسرش داد تا رژش را پاک کن.

بهنام احمدی