کوچه
پر بود ازهمهمه و آمد و شد.. شبیه کوچه های دل من!
اما
در گوشه ای، گویا همه ی چراغهای شهر در
کنجی از این کوچه نور می افشاندند و .. نور..
تکه
کاغذی بالای سرش نصب کرده بود.. خط ریزی داشت.. خواستم بخوانمش، ولی.. چشمانم ضعیف
شده بود.. همچون نور دلم..
جلوتر
رفتم.. پیرمردی بود.. ظاهر آرامَش، نشان از مهربانی درونش داشت.. شاید تمام ابزارش
به قدر بهای کفشهای نو من نبود!.. جمله ی روی کاغذ را که خواندم، دلم گرفت..
"به مناسبت نیمه شعبان واکس زدن مجانی
است"
...
کوچه پر بود ز مشتی غم و شادی،
کمی از راز و نیاز!
شهر پر بود از آن فخرفروشان
سراپا بی نیاز!
بشنو! این بین صدایی آید از پرده راز!
به فدای تو کنم هر چه که دارم،
تویی آن راز نیاز!
...
می دونید مشکل تاخیر در فرج چیه؟
دشمنان؟.. نه!، باور کنید دشمنان هر چه می
تونستند کشتند و غارت کردند و دنیا را پر از ظلم و جور کردند، که این از علائم
ظهوره!..
مشکل چیه؟!.. نمی دونید!؟..
مشکل واقعی، از ما منتظرانه!..
کافیه لحظه ای به خودمون و دور و برمون
نگاه کنیم، ببینیم اگر امام زمان(عج) تشریف می آوردند درباره اینها به ما چه می گفتند..
اتاقمان، خانواده مان، دوستانمان، ظاهرمان..
باطنمان.. و خلاصه دغدغه ی صبح تا شبمان.. !!
امام زمان (عج) از ما حتی درحد پیرمردی واکس زن هم توقع ندارند! .. تا وقتی
گوشمان و چشممان درخدمت ماه واره ای دیگر جز رخ یارمان است، چه توقعی می توان از
ما داشت..!!
راستی! به کسی که هفته ای نیم ساعت، شاید
یک ساعت به چیزی یا کسی فکر می کنه ، منتظر می شود گفت؟!..
..و نصیحتی پدرانه از امام صادق(ع):
مبادا عملی انجام دهید که ما به آن
سرزنش شویم ، زیرا فرزند خطاکار با عملش باعث سرزنش پدر خود می شود!..
--------------------------
برگرفته
از پرفروش ترین کتاب تاریخ:
"دردهای
پدرانه" اثر "منتظران بی درد" ،نوبت چاپ: 1171 ...
اللهم عجل لولیک الفرج..