دکتر شریعتی میگه:
«کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست
که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ،
آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود،
دوم اینکه سیگار می کشید
و سوم - که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !...
چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،
آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم
در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم
سلام دوستان..
در این آشفته بازار دنیا با هر
کسی خلوت می کنیم، با هرکسی درد دل می کنیم، گوش شنوای همه هستیم به جز
خودمان! فراموش می کنیم که باید گاهی به کلبه خلوت خویش سر بزنیم.. بعضی ها
از تنها شدن با خودشان می ترسند!
من الان تقریبا سی سال سن دارم:) این سن زمانی است که آدم یک بازنگری در زندگی می کند، تلاش می کند تا بفهمد چه چیزهایی را باید تغییر داد و چه چیزهایی باید حفظ شوند، و چه چیزی برای ادامه زندگی لازم است.
این حس چند هفته پیش سراغم آمد:)
ولی من فکر می کنم در این سی سال چیزی زیادی به دست نیاورده ام و احساس
کردم که باید یک چیزهایی را در زندگی ام تغییر بدهم. اما نتوانستم کشف کنم
چی و چگونه:)
هر روز سعی می کردم آنچه که برای
تغییر زندگی ام لازم است را کشف کنم ولی متاسفانه آنقدر هرج و مرج زندگی و
مشغله ها زیاد بودند که اجازه ندادندتمرکز لازم را داشته باشم :(
همه این موارد دست به دست هم
دادند تا اینکه تصمیم گرفتم چند روزی با خودم خلوت کنم :) رفتم یک گوشه دنج
پیدا کردم و شروع کردم به مکاشفه:) وقتی شما با خودتان خلوت می کنید هیچ
چیز نمی تواند مانع شنیدن صدای ذهن، قلب و درون شما شود..
این خلوت کردن مزایای زیادی دارد که در ادامه چند مورد را خدمتتان عرض می کنم:
1- بهترین فرصت برای دوباره شارژ شدن..
همه
ما در زندگی با افراد زیادی تعامل داریم که هر کدام به یک نوع با عث ایجاد
فشار روانی بر ما می شوند، در این حالت برای اینکه خودمان را از زیر این
فشارها رها کنیم این است که یک گوشه مدتی با خود خلوت کنیم تا تخلیه احساسی
صورت بگیرد و دوباره شارژ شویم.
یک دوستی دارم که هر وقت دلش می
گیرد یا یک گره ای در زندگی اش میفته کسی بیکارتر و حرفشنو تر از من بیچاره
گیر نمیاره و یکراست میاد سراغم:) بعد از اینکه خودش را تخلیه احساسی کرد
و هر چی داشت بار ما کرد میره پی زندگیش تا یکسال دیگه:) بعد از رفتن
ایشون من می مانم و کلی افسردگی و ناراحتی که بارمان کرده بود. در این حالت
تنها راهی که دارم این است که یک گوشه تنهایی برگزینم و چند ساعتی با خود
خلوت کنم بلکه دوباره سرحال بیام..
2- زمانی برای فکر کردن
زندگی آنقدر با سرعت در جریان
است که به ما اجازه نمی دهد مدتی زمن را متوقف کنیم و در احوال خود تعمق
کنیم.اما وقتی داوطلبانه به تنهایی فرو می روید این فرصت را پیدا می کنید
به مسیری که در زندگی انتخاب کرده اید فکر کنید و راه مناسب را انتخاب
نمایید.
3- به شما امکان می دهد تا بفهمید چه چیزی واقعا شما را خوشحال می کند.
مسلما وقتی ما در یک جمعی هستیم
با همه نظرات، عقاید و آرزوهای آنها موافق نیستیم ولی باید با آنها سازش
کنیم و حتی در مواردی علی رغم میل باطنی خودمان عمل کنیم.
اما وقتی تنهایی را انتخاب می
کنید شما این امکان را دارید تا به هرچیزی که از ان لذت می برید، هر چیزی
که آرزو دارید بدون هیچ محدودیتی فکر کنید و در این حالت آنچه را که واقعا
دوست دارید کشف می کنید.
4- زندگی شما موثرتر خواهد شد.
بودن در جمع دوستان و گپ و گفت لذت بخش است ولی گاهی باعث می شود شما را از آنچه برای زندگیتان اهمیت دارد دور کند . تنهایی این امکان را به شما می دهد که روی این امور بیشتر تمرکز کنید.
همیشه وقتی گناه میکنیم لذت آنی اون گناه مانع میشه تا به عاقبت گناه فکر کنیم وخیلی هم اتفاق افتاده گناه کردیم بعد پشیمون شدیم ودیدیم که لذت کوتاه مدت ارزش گناه کردن را نداشت
و چه خوب آقا امیرالمومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه حکمت121 فرمودند :
«چقدر بین این دو کار تفاوت است :کاری که لذت خوشی آن برود و کیفرش بر جای ماند ،و کاری که رنجش برود ولذتش بر جای ماند .»
انسان...
انسان بودن...
فاصله ای که انسان میتونه باحیوان داشته باشه...
تابه حال به اینجورچیزافکر کردین؟وقتی دارین۱گناه انجام میدین به این فکر نکنید که این همه آدم دیگه هم هستن که دارن انجامش میدن ٬به این فکر کنید که تو دنیا واسه ظهور همه خوبی ها فقط قراره۳۱۳انسان پاک رو زمین باشن وبقیه شاید شاید شاید حیوان باشن یا بدتر از اون.پس خودتون قضاوت کنید دنیای الان مارو آدم خوبا گرفته یا آدم بدا!تو این دنیا دنباله رو دیگران بودن یعنی افتادن تو چاه ضلالت.انتخاب آخر باشماست...
خدابه شما نعمتی داده که از دنیا و موجوداتش بی نیازتون می کنه٬اونم عقل ما آدماست.اینم میدونستین ۱آدم نابغه فقط از۱۶درصد توانایی های ذهنیش استفاده می کنه؟پس حالا منی که اینجام چقدر کم از این نعمت استفاده کردم٬واین یعنی۱ ظلم٬اونم ظلم به خودم.
تو این دنیای کوچیک٬وقتی حزب شیطان به اهمیت این نعمت الهی پی بردن٬دنیایی واسه خودشون ساختن که رویای هر کی مثل مامیشه.دنیای اونا میشه چپاول ما٬دنیای ما میشه سرتو رو بالشت بذاری که بخوابی در حالیکه گوشاتو گرفتی که صدای پسر کوچولوی همسایه رونشنوی که از فقر خونوادش فریاد مامان من گشنمه سر میده٬ومامانش واسه حفظ آبروشون انقد میزنتش که آروم بشه یا شایدم خفه.......
وبلاگ پارک شهر از مجموعه وبلاگ های کار یعنی جهاد نوشت:
دوستی بر روی کاغذی این جملات را نوشته وبه شیشه جلوی خودرویش نصب کرده بود:
خدایا !
بابت هر شبی که بی تشکر از تو ، سر بر بالین گذاشتم،
بابت هر صبحی که بی سلام به تو ، آغاز کردم،
بابت لحظات شادی که به یاد تو نبودم،
بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبت دادم،
بابت هر گره کور که به دست خودم زده شد و تو را مقصر دانستم،
..... مرا ببخش !