کار=جهاد

کار=جهاد
آخرین نظرات
نویسندگان
۰۶اسفند

وبلاگ آسمان آبی نوشت:

خدایا دستانم را محکم تر بگیر


به دستان تو اطمینان دارم

 
از سستی دستان خود نگرانم



khalilshahr.blog.ir
بهنام احمدی
۰۵اسفند

 به مناسبت ولادت با سعادت حضرت زینب کبری (س) گوشه ای از ارزش های وجودی آن بانوی آسمانی در مطلب زیر بیان شده است.

ارزش های اخلاقی برای کمال ایمان و شرافت انسان، راضی بودن به قضای الهی و تسلیم محض بودن در مقابل شداید، بلاها و گرفتاری های ناخواسته زندگی است. « أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ - وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ... (عنکبوت/ 2 و 3)»؛ آیا مردم می پندارند همین که گفتند ما ایمان آورده ایم رهایشان کنند و امتحان نخواهند شد! (هرگز چنین نیست) و ما امت های پیشین را همه امتحان و آزمایش کردیم.»

تمام پیامبران مورد آزمایش و امتحان الهی قرار گرفتند اما امتحان همه یکسان نبود، برخی سخت تر و برخی ساده تر بود.

بهنام احمدی
۰۳اسفند

وبلاگ آسمان آبی از مجموعه وبلاگ های کار یعنی جهاد نوشت:

 
 

چقدر روی تنت ترکش نشستو رگ‌های خاک و پر کردی با خونت

 

که دست بردار نیست این خاک حتی یه لحظه از پلاک و استخانت

 


 

 

 تو آغوش خدا خوابیدی شاید که دیگه قصد کردی بر نگردی

 

کدوم حاجت رو می خواستی بگیری که حتی دست و پاتم نذر کردی

 

 

 

 

واسه روزای بی دردی که دارم میون خون تو اوج درد بودی

 

خدا می دونه که بی تو چی میشد تو تنهایی یه لشگر مرد بودی

 

 

 

 

چقدر قدم زدی میدون مین و که من هر جا قدم میزارم امنه

 

چجوری خاکت و دیوار بستی که حتی خونه بی دیوارم امنه

 

 

 

برای این که من آروم باشم چقدر توی دلت آشوب میشد

 

تو که هر روز زخمات تازه تر بود بگو زخمای تو کی خوب میشد

 


 

 

یه جوری پر کشیدی از زمین که به اوج آسمون نزدیک تر شی

 

نخواستی رو زمین ردت بمونه خودت خواستی که مفقودالاثر شی

 

واسه روزای بی دردی که دارم میون خون تو اوج درد بودی

 


 

 

خدا می دونه که بی تو چی میشد تو تنهایی یه لشگر مرد بودی

 

چقدر قدم زدی میدون مین و که من هر جا قدم میزارم امنه

 

چجوری ساکت و دیوار بستی که حتی خونه بی دیوارم امنه

 

 



 

همه ی ما در برابر انسانهایی که باهاشون برخورد داریم به نوعی مسئوولیم

 

نیستیم که بی تفاوت باشیم


هستیم که با هم زندگی کنیم

 

 


برای شفا و لبخند دل عزیزان مان

 صلوات


 



khalilshahr.blog.ir

بهنام احمدی
۰۲اسفند

وبلاگ پارک شهر از مجموعه وبلاگ های کار یعنی جهاد نوشت؟

مردی به همسرش گفت:

پیش فاطمه س  برو و بپرس ، آیا من از شیعیان اهل بیت ع  هستم؟
زن آمد و پرسید، وحضرت ، در پاسخ فرمودند: " به همسرت بگو ، اگر به آنچه تو را فرمان داده ایم عمل میکنی و از آنچه تو را نهی کرده ایم پرهیز نموده ای، از شیعیان خواهی بود و در غیر این صورت از شیعیان نیستی!"

تفسیر منسوب به امام حسن عسگری ع- 308



تمام حقوق این وبلاگ متعلق به صاحب این آدرس بوده و کپی برداری فقط با ذکر منبع آزاداست.

بهنام احمدی
۰۲اسفند

بهنام احمدی
۰۱اسفند

وبلاگ رویای ناتمام از مجموعه وبلاگ های کار یعنی جهاد نوشت:

جنگ ما توام با اعجاب است و صحنه ای که به وسعت جبهه ها برای نمایش ایثار پدید آمد،از اعجاب این جنگ است.تجسم آوای مرثیه و خطابه های منبر،به عینیت،رسید،شوق و ذوق این مردم در عمل به تکلیف،جبهه ها را به شکل تکلیف ،جبهه ها را به شکل کتاب تمثیلی برای ایثارگران تاریخ در آورده است و برای تجلی ایثار،سمیناری از صندلی های چرخ دار ،انواع عصاها،پاهای مصنوعی،دستان بی انگشت،سرهای بی چشم و تنهای بی سر لازم است و گرنه برای نشان دادن ایثار جز شرح اسم توانائی دیگری ندارد.

وقتی میدان مین با تخریبچی ها دست هایشان را به علامت تسلیم بالا می برند و سختی سیم خاردار به نرمی بدن یک خط شکن تبدیل می گردد آنجاست که ایثار معنی می شود.ایثار نزد انهاست.نزد ان بسیجی نخاعی ،نزد آن کشاورز پیر و محروم شهید داده،پیش ان مادر داغدیده،پیش ان رزمنده ای که وقتی جبهه بود خانه اش به سرقت رفت و ان شهید بی نام که مادری به امید اینکه پسرش است به مزارش می رود.و قلبش با قطره ای چند از اشک آرام گرفته و از نگرانی هایش می گوید و از ویترین های رنگی و مشتریان رنگی ترش ،که عقاید فرزند شهید و دوستانش را به مسخره می گیرنددلخور بود و ناراحتش کرده بود و از احیای کرسی ضد انقلاب و نوشته برخی مجلات گله داشت و بالاخره از این تسامح فرهنگی که گریبان گیر بازماندگان شده بود پیش ان شهید شکایت کرد و اشک ریزان از اخلاص تو گفت که:بی ریا و پاک و مخلصانه رفتی و هرگاه حرف می شد می گفتی :من که کاری نکردم امیدوارم که مردم از من راضی باشند ما شرمنده مردمیم.

آری انها کسانی بودند که در میکده عشق مست مست شدند .از خود گذشتند و به خدا رسیدند چه مبارک رسیدنی از اسارت تن و جان رها شدن و بر مناره های بلند تکبیر ایستادن و اینانند که در سوگشان ملائک می گریند.

شما رفتید تا اسلام زنده بماند از جان خود گذشتید و رفتید و حتی لحظه ای هم فکر نکردید ممکن است روزی شما را فراموش کنند .شهدا می دانیم که اگر یک بار دیگر زنده شوید و به اینجا بیائید حتی یک لحظه هم طاقت ماندن ندارید.اینجا دیگر کسی از شلمچه و جزیره مینو و هشت سال جنگ سخن نمی گوید دیگر اینجا کسی از جهان آرا و شهید دوران و شهید همت یادی نمی کند هر چه بود تمام شد آیا شما باور می کنید جزیره مجنون با تمام مجنون هایش فراموش شده است.

خوشا به حال شما که دیگر اینجا نیستید تا نابود شدن نسل جوان سرزمین خود را در منجلاب فساد ببینید شما رفتید و چه زیبا به سوی خدا عروج کردید شما و همه مردان واقعی در این هشت سال عشق بازی از میان ما رخت بربستید و رفتید.

اما با این وجودحال نوبت ما شده است نسلی از جنس آفتاب .نسلی که جنس چادرشان عوض نشده و همان جنس چادر زهراست.همان نسلی که در گیر و دار این همه رنگارنگی ها رنگ عوض نکرده اند ..همان نسلی که امروز کسی را دارد که همه چیز را برایشان می گوید کسی را دارند که فرمان بدهد و آنها اجرا کنند ومی دانند  اگر در این راه هم جان بدهند آسمانی می شوند .اما  ما کسی را داریم که ناقوس های ایمان و تقوا را به صدا در می اورد و آگاهمان میکند و ندای الهی سر می دهد.

آری او رهبر زمان ما است اما نه ((حجة ابن الحسن العسکری))بلکه مردی از سلاله او ،مردی که صاحب الزمان او را به رهبری مان منصوب کرده و حکم ولایتش از آسمان رسیده است.

نمی دانیم آیا در طنین صدایش العجل العجل را می شنویدو آیا در پیشا نی اش سبحان الله سبحان الله را که نقش بسته می خوانید .آیا در اطرافش صدای بال ملائک را می فهمید ،آیا فرشی از عرش را ،در زیر پایش می بینید،اگر می فهمید پس برایتان هنوز هم ((در باغ شهادت باز،باز است))

سر سپردگی و دل سپردگی تنهاترین وظیفه ماست تا اسلام را به منجی بسپاریم و در زیر لوایش سرود ((ما مسلمانیم و مسلمان می میریم))را سر دهیم.

بهنام احمدی
۳۰بهمن

بهنام احمدی
۳۰بهمن

بهنام احمدی
۲۹بهمن


مخاطب خاص خدا،مخاطب خاص فقط خداوند،مطالب فرهنگی مختلف،فقط خدا،عاشقانه های خدا

روزی یک کارمند پست وقتی به نامه های آدرس نامعلوم رسیدگی می کرد متوجه نامه جالبی شد. روی پاکت این نامه با خطی لرزان نوشته شده بود: «نامه ای برای خدا!» با خود فکر کرد: «بهتر است نامه را باز کنم و بخوانم.»

بهنام احمدی
۲۸بهمن

1. آنگاه که دیدی حق مرده و اهل حق از میان رفتند.

2.و دیدی که           ستم همه جا را گرفته است.

3.و دیدی که           قرآن فرسوده شده و بدعتهایی از روی هوا و هوس در مفاهیم آن آمده است.

4.و دیدی که           دین بی محتوا شده، همانند ظرفی که آن را واژگون نمایند.

5.و دیدی که           اهل باطل بر اهل حق بزرگی جویند.

بهنام احمدی