کار=جهاد

کار=جهاد
آخرین نظرات
نویسندگان

۲۴ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

۰۴مهر

در گفتگویی که با برادر جانباز مختار کلانتری داشتیم یکی از خاطره های بیاد ماندنی از آن دوران را برایمان بازگو کرد که با هم می خوانیم:

تشنگی بربچه ها غلبه کرده بود، ارتفاع استراتژیک شاخ شمیران رانمی شد ترک کرد، هنوز لباس های خونین همسنگران درجلو دیدگانمان بود.


گفیتم دعای توسل بخوانیم، بله هرجا که به بن بست می خوردیم به ائمه متوسل می شدیم. به توسل امام موسی کاظم(ع)  که رسیدیم حجم آتشباری دشمن شدت گرفت امان بچه ها راگرفته بود.

انگار که بین عراقی ها مسابقه گذاشته بودند، توبچی ها با توپ ،خمپاره اندازها با انواع خمپاره، گلوله های مستقیم تانک از سوی دیگر و خلاصه محل استقرارمان شده بود سیبل دشمن.

مش قلی کوهنجانی(یکی از رزمنده های) باتشویش و از سرشوخی گفت: توسل بسه آب نخواستیم، اومدیم اَبروشو پاک کنیم چشماش هم کور کردیم. الآن هست که با لب تشنه کشته شویم .....

آتش دشمن کم کم ازشدت افتاد ودیگرصداهای انفجارگلوله ها توپخانه دشمن بصورت پراکنده شنیده می شد.

دعا هم به پایان رسید با احتیاط از سنگر بیرون آمدیم همه جا را دود گرفته بود و بوی باروت مشام ها را آزار می داد، یگ گلوله توپ فرانسوی که قدرت تخریب زیادی داشت درست خورده بود پایین سنگرمان روی آن قله تقریبا خشک و یک چشمه ای آب به اندازه ای که رفع تشنگی کند به جوشش درآمده بود.

خودبخود اشکها جاری شد غسل کردیم و سیراب شدیم و تا پایان ماموریت مان از آن آب گوارای خوش طعم استفاده کردیم وخودبخود یاد آیات سراسر نورانی قرآن کریم افتادیم که می فرماید:
انّ اللّه یحبّ الّذین یقاتلون فى سبیله صفّاً کانّهم بنیانٌ مرصوص»
«خداوند کسانى را دوست می ‏دارد که در راه او پیکار می ‏کنند، گویى بنایى آهنین ‏اند؛
بهنام احمدی
۰۲مهر

ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﻫﻤﺖ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺍﮔﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﯼ ﮔﻮﺷﺘﻮ میبرم ... ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﻭ آﻭﺭﺩﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺳﺮﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻧﯿﺴﺖ ...

ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻟﺒﻨﺎﻧﯽﺍﺵ ﻏﺎﺩﻩ ﺟﺎﺑﺮ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﺘﯿﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺒﯿﻨﻦ ...

ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﺣﻤﯿﺪ ﺑﺎﮐﺮﯼ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻣﯿﺮﺍﻧﯽﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﮕﻠﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ بود...

ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﺪﯾﻦ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ... ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﻫﻨﻮﺯﻡ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺳﺖ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﻤﯿﻞ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﻮﻡ ... ﺁﯾﺎﺑﺎﻭﺭﺗﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ ... ؟

ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﻋﺒﺎﺩﯾﺎﻥ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﺩﺭ ﻣﺮﺛﯿﻪ ﺍﯼ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺷﻬﯿﺪﺵ ﻧﻮﺷﺖ: ﺑﺲ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﻭ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ...؟ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺁﻭﺍﺭﮔﯽ ﺑﻮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﯽ ﺩﺭﺑﺪﺭﯼ ﻭ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ... ﭘﺲ ﮐﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﻦ ﻣﯿﺸﻮﺩ... ؟

ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻧﻮﺷﺖ : ﺍﮔﺮ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺼﯿﺒﻢ ﺷﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻣﯿﻤﺎﻧﻢ...ﺧﺎﻧﻤﺶ ﮔﻔﺖ: ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻢ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺩﻟﺸﺎﻥتکان ﺑﺨﻮﺭﺩ ... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ..ﻭ ﺣﺎﻻ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻧﻮﺑﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﻧﮑﺸﺪ ... ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺪ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ ... ﺑﮕﺬﺍﺭ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺍﻭ ﻣﺰﻩ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﭽﺸﺪ...!!

ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺻﻐﺮﯼ ﺧﻮﺍﻩ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯﻫﻤﺮﺯﻣﻬﺎﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ﻣﺤﻤﺪ، ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﻣﯿﺴﻮﺯﻩ ... ﺑﺎ ﺁﻥ ﻗﺪ ﻭ ﻗﺎﻣﺖ ﺭﺷﯿﺪﺕ، ﺁﺧﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻮﺵ ﺑﺬﺍﺭﻥ ..ﻫﻤﻪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻫﺎﯼ ﺟﺒﻬﻪ ﺍﺯ ﻗﺪﺕ ﮐﻮﺗﺎﻫﺘﺮﻧﺪ ...ﺧﺎﻧﻤﺶ ﮔﻔﺖ: ﭘﯿﮑﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﻭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻥ... ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﻓﻘﻂ ﺑﮕﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﯾﻨﺶ ...؟ ﺁﻗﺎﯼ ﻋﺎﺑﺪﭘﻮﺭی، ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺖ: ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﯽ ﻏﯿﺮﺕ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﺭﻡ...ﻣﺮﺗﺐ ﻣﯿﺰﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﯿﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﮑﻮﻥ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ...ﻫﻤﻮﻥ ﺑﺎﻻﯼ ﮐﻮﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻤﺶ...

ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﺣﺴﻦ ﺁﺑﺸﻨﺎﺳﺎﻥ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺭ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﻫﺎﯾﺶ ﺍﻓﺸﯿﻦ ﻭ ﺍﻣﯿﻦ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻣﺎﭺ ﮐﻨﯿﺪ... ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ... ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﯽ ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪﻧﺪ... ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ: ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﺧﻮﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺍﺧﻞ ﯾﮏ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﻼﺳﺘﯿﮏ ... ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺗﺮ ﺷﺪ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻡ ...ﺧﻮﻥ ﻫﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﻮﯼ ﻣﺮﺩﺍﺭ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ. ﺑﺎ ﺍﺣﺘﯿﺎﻁ ﮔﺮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ..ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮ ﭘﯿﭽﯿﺪ ﺗﻮﯼ ﺧﺎﻧﻪ... ﻋﻄﺮ ﮔﻞ ﻣﺤﻤﺪﯼ... ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮﯼ ﮐﻪ ﺣﺴﻦ ﻣﯿﺰﺩ... ﮔﺎﻫﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﺎﺵ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﻋﮑﺲ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻢ... ﺍﻣﺎ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ... ﺗﻮﯼ ﻋﮑﺲ ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻪ ﺑﻮﯾﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ...

ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ) خالی که ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﻋﺎﯼ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﮐﻨﯿﺪ، و در آخر دعا کنید شهید شویم که اگر شهید نشویم باید بمیریم...

بهنام احمدی
۰۲مهر

اگر در جنگ تحمیلى کمک مردم نبود، محال بود دولت بتواند به تنهایى آن را اداره کند.


این جنگ، حقیقتاً یک گنج است؛ یک گنج حقیقى است که تمام‏شدنى هم نیست.

این فداکاریهاى بزرگ در کنار حضور مستمر رزمندگان ملت ما در جبهه‏هاى گوناگون کارزار انقلابى، توانسته است اسلام را سربلند، و دست بیگانگان را از میهن کوتاه، و ایران را بلندآوازه و آبرومند سازد. این مجاهدتها توانسته است راه ملت ایران را به سوى هدفهاى متعالى اسلام بگشاید و در دنیاى تاریک و اسیر مادیت و شهوت، دریچه‏یى به معنویت به روى او باز کند و به او عزت و شخصیت ببخشد.

تنها راه براى دفاع از اسلام و انقلاب، ایستادگى و مقاومت است.

جبهه‏هاى جنگ و دفاع مقدس، در طول سالهاى متمادى، از خون عزیزان بسیجى رنگین شد و ناصیه‏ى انقلاب را درخشان کرد.

در دوران دفاع مقدس، آنچه که این ملت را نجات داد، اسلام بود.

راه جهاد با دشمنان اسلام دشوار است ولى باید آن را طى کرد.

ما مدت هشت سال از حیثیت، ناموس، دین، تمامیت ارضى، مردم، انقلاب، حکومت، نظام اسلامى و قرآن دفاع کردیم و چنین دفاعى، مقدس است.

ملت ایران به برکت وحدت کلمه هم در جنگ، هم در بسیج نیروها براى میدانهاى دفاع مقدس، پیروز شد.

ملت رشید ایران به دفع تجاوز برخاست و با دفاع مقدس از کیان اسلام و میهن اسلامى، سیلى محکمى بر دشمن نواخت.

ملت ما ثابت کرد که مى‏تواند از خودش دفاع کند.

هفته‏ى دفاع مقدس، یادآور حادثه‏یى عظیم و به بار نشستن نتایجى عظیم‏تر در سیر انقلاب ماست و هیچگاه از ذهن ملت محو نخواهد شد.

کسانى که در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت مى‏کردند، منتظران حقیقى بودند.


بهنام احمدی
۰۱مهر

وبلاگ زندگی من نوشت:

تقصیر ماست اگر در طول جاده زندگی گاهی عزیزترینهای خود را از دست میدهیم،دقیقا مشکل همین است،عزیزترین بودن برای ما ،خوب میگویید این چه دلیلی است...؟

به تاریخ نگاه میکنیم،یعقوب یوسف را خیلی دوست داشت،چه شد...؟

زلیخا یوسف را خیلی دوست داشت چه شد...؟

و...

حال ببینیم با دل کندن از عزیزان چه معجزات عظیمی رخ داده،پیامبری از فرزند عزیزش دل کند و به قربانگاه برد و عید قربان شکل گرفت، عزیزی از خود گذشت و به میدان رفت و عاشورا شکل گرفت، و یا مادر حضرت موسی از او گذشت او زنده ماند و...

خلاصه مطلب این است گاهی جدایی لازم است تا انسان به خودش بیاید و یا قضای الهی جاری بشود، همیشه این هست اما گاهی انسان اشتباه می فهمد، یعنی نمی فهمد که چه کسی به او عزیزی را اعطا کرده و اگر بخواد که برای او باشد هیچکس نمی تواند هیچ کاری بکند،به خدا اعتماد ندارند...

کافیست به خدا اعتماد کنیم،برای اعتماد به خدا هیچ وقت دیر نیست.

بهنام احمدی