کار=جهاد

کار=جهاد
آخرین نظرات
نویسندگان

۲۴ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

۱۷مهر

شش نصیحت حکیمانه از امیر المومنین علیه السلام

متن حدیث:
قَالَ [علیه السلام] عَجِبْتُ لِلْبَخِیلِ یَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِى مِنْهُ هَرَبَ وَ یَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِى إِیَّاهُ طَلَبَ فَیَعِیشُ فِى الدُّنْیَا عَیْشَ الْفُقَرَاءِ وَ یُحَاسَبُ فِى الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِیَاءِ وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَکَبِّرِ الَّذِى کَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ یَکُونُ غَداً جِیفَةً وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَکَّ فِى اللَّهِ وَ هُوَ یَرَى خَلْقَ اللَّهِ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِیَ الْمَوْتَ وَ هُوَ یَرَى الْمَوْتَى وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْکَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى وَ هُوَ یَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِکٍ دَارَ الْبَقَاءِ .

 

امام علی علیه السلام فرمودند :

- در شگفتم از بخیل ؛ به سوى فقرى مى شتابد که از آن مى گریزد ، و سرمایه اى را از دست مى دهد که براى آن تلاش مى کند در دنیا چون تهیدستان زندگى مى کند ، اما در آخرت چون سرمایه داران محاکمه مى شود.


در شگفتم از متکبرى که دیروز نطفه ای بی ارزش ، و فردا مردارى گندیده خواهد بود  و در شگفتم از آن کس که آفرینش پدیده ها را مى نگرد و در وجود خدا تردید دارد! در شگفتم از آن کس که مردگان را مى بیند و مرگ را از یاد برده است . در شگفتم از آن کس که پیدایش دوباره را انکار مى کند در حالى که پیدایش آغازین را مى نگرد .و در شگفتم از آن کس که خانه نابودشدنى ، را آباد مى کند اما جایگاه همیشگى را از یاد برده است.
"نهج البلاغه، حکمت 125"

بهنام احمدی
۱۶مهر



الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ أُوْلَئِکَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ ( نور ،26)

زنان ناپاک برای مردان ناپاک و مردان ناپاک برای زنان ناپاک و زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاک آنها از آنچه در باره شان می گویند منزهند آمرزش و رزق نیکو برای آنهاست


تفسیر مجمع البیان
«خبیث»: پلید و ناپاک، که در آیه شریفه منظور، ناپاکى و پلیدى در قلمرو اندیشه، عقیده، گفتار و عملکرد است.
«طیّب»: پاک و پاکیزه؛ که منظور، پاکى در رفتار و گفتار یا پاکى معنوى و اخلاقى است.


در تفسیر این فراز، دیدگاه ها یکسان نیست:
1 - به باور گروهى منظور این است که سخنان زشت و پلید از آن مردان پلید است و آنان نیز براى سخنان زشت و ناروا؛ و گفتار شایسته و زیبا و نیکو براى مردان نیکوکردار و درستکار است و مردان نیک‏اندیش و شایسته‏کردار براى سخنان نیک و شایسته، و این همان است که انسان وقتى از مرد بزرگ و درست‏اندیشى سخنان شایسته مى‏شنود بر او دعا مى‏کند و مى‏گوید خدایش او را بیامرزد که این گفتار، با سبک و راه و رسم و خلق و خوى او هماهنگ است.
2 - امّا به باور گروهى دیگر، منظور این است که گناهان زشت از آن مردان پلید، و مردان پلید براى گناهان زشت و ناشایسته‏اند؛ و کارهاى شایسته و خداپسندانه از آن مردان نیکوکردار، و مردان نیکوکردار و روشنفکر و آگاه نیز براى انجام کارهاى شایسته و خداپسندانه‏اند.
3 - از دیدگاه پاره‏اى، منظور این است که زنان پلید براى مردان پلیدند و مردان پلید براى زنان پلید و در برابر آنها زنان پاک و پاکدامن از آن مردان پاک و امانتدارند و مردان پاک براى زنان پاک و پاکیزه.

دیدگاه انتخابی
دیدگاه سوم از دو امام راستین حضرت باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام نیز روایت شده است؛ و این دو بزرگوار برآنند که آیه مورد بحث بسان این آیه است که مى‏فرماید:
الزّانى لا ینکح الاّ زانیة او مشرکة و الزانیة لا ینکحها الاّ زان او مشرک...(171)
مرد زشتکار جز زن زشت‏کردار و یا شرک‏گرا را به همسرى نمى‏گیرد و زن زشتکار و بى‏عفّت را نیز جز مرد زشتکار و شرک‏گرا به همسرى نمى‏گیرد...
آرى! آیه مورد بحث، نظیر آیه‏اى است که ترسیم گردید و این آیه هنگامى فرود آمد که گروهى بر آن شدند که با زنان آلوده‏دامان پیمان زندگى مشترک ببندند و خدا با فروفرستادن آیه مورد بحث، آنان را از این کار هشدار داد و این را کارى ناپسند شمرد.

وَالْطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ‏
و در برابر آنها، زنان پاک و پاکدامن نیز از آن مردان پاک، و مردان پاک و درستکار براى زنان پاکدامن هستند.
اُولئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ‏
این زنان و مردان پاک و پاکدامن از نسبتهاى ناروایى که پلیدان به آنها مى‏دهند برکنارند.

تفسیر نور
این آیه یک اصل کلّى‏ را مطرح مى‏کند و معنایش این نیست که اگر مردى‏ یا زنى‏ خوب بود
حتماً همسرش نیز خوب و مشمول مغفرت و رزق کریم و اهل بهشت است. زیرا قرآن
ملاک را ایمان و تقوا و عمل صالح مى‏داند و لذا با اینکه حضرت نوح و لوط طیب بودند
همسرانشان از خبیثات و دوزخى‏ اند.

حدیث: در حدیث آمده وانکحوا اکفا : با هم کفو خود ازدواج کنید یا در روایاتی آمده که افرادی خدمت امامان می رسیدند و می گفتند برای دخترمان خواستگار آمده چه کنیم؟ می فرمودند اگر دیندار است و اخلاق خوبی دارد دختران را به او بدهید.

نتیجه گیری:
با توجه به تفسیر و شأن نزول و فرمایش ائمه می فهمیم که مراد این است که انسان مؤمن باید انتخاب گر باشد و خدا می خواهد که مؤمنان با هم پیوند زناشویی ببندند. کما این که طبع ما هم این گونه است که با هم کفو خود راحت تریم و تمایل داریم
نه این که دست روی دست بگذارد تا این امر تحقق پذیرد.
به همین دلیل به افرادی که خواستند با زنان مشرک ازدواج کنند هشدار داده شد که باید خودتان انتخاب گر باشید و در پی زنان پاک باشید

بهنام احمدی
۱۵مهر
  • تسبیح شاه مقصود  را در افغانستان می سازند و سنگ آن از معادنی در منطقة قندهار به دست می آید
  • به این تسبیح ــ که معمولاً به رنگ سبز روشن است ــ تسبیح پادزهری هم می گویند ، زیرا سنگ آن  خاصیت زهرکِشی دارد . رنگهای سفید و قرمز این تسبیح بندرت یافت می شود

خواص این تسبیح عبارت است از:

  • کلیه ، قلب ، دستگاه گردش خون و عصبی را تقویت میکند

  • سیستم ایمنی بدن را نیرو می بخشد

  • باعث تعادل سوخت و ساز در بدن می شود

  • سبب دفع نیروهای منفی و تقویت انرژی های مثبت بدن می گردد

  •  آرام بخش است


دارای ارتعاشات بسیار ملایمی است و کل سازمان بدن را فعال می کند این سنگ با عث هماهنگی و ارامی در اعصاب می شود .برای تقویت قلب و اصلاح جریان خون و رها سازی چاکرای شبکه خورشیدی بسیار موثر است و نیز برای درمان افسردگی عصبانیت بی خوابی و حالتهای ضعف موثر می با شد .به علاوه کمک بزرگی به بیماران کبد می کند اعصاب حس چشایی را تحریک و غدد را تقویت می کند .ستون فقرات را نیرو می بخشد و سر درد را تسکین می دهد .همچنین برای تنگی نفس برونشیت سرفه و سرما خوردگی مفید است این سنگ با تاثیر بر چاکرای شبکه خورشیدی قدرد تمرکز خلاقیت و اگاهی را زیاد می کند تفکرات عالی و برجسته ایجاد می کند و روحی شاداب و چالاک به ما می دهد این سنگ باعث شادی خلق و خوی خوش صلح همراه با هماهنگی و نظم می شود
بهنام احمدی
۱۲مهر

اعمال روز عرفه

روز نهم ذی‌الحجه روز عرفه و از اعیاد عظیمه است، هرچند به اسم عید نامیده نشده و روزی است که حق تعالی بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود خوانده و مؤید جود و احسان خود را برای ایشان گسترانیده و شیطان در این روز خوار و حقیرتر و رانده‌تر و در خشمناکترین اوقات خواهد بود.

 

روایت شده که حضرت امام زین‌العابدین ـ علیه‌السلام ـ شنید در روز عرفه صدای سائلی را که از مردم سؤال می‌نمود. فرمود: وای بر تو. آیا از غیر خدا سؤال می‌کنی در این روز و حال آن‌که امید می‌رود در این روز برای بچّه‌های در شکم آن‌که فضل خدا شامل آنها شود و سعید شوند و از برای این روز اعمال چند است:

 

اول: غسل

 

دوّم: زیارت امام حسین ـ علیه‌السلام ـ که مقابل هزار حجّ و هزار عمره و هزار جهاد بلکه بالاتر است و احادیث در کثرت فضیلت زیارت آن حضرت در این روز متواتر است و اگر کسی توفیق یابد که در این روز در تحت قُبّه مقدّسه آن حضرت باشد، ثوابش کمتر از کسی که در عرفات باشد نیست، بلکه زیاده و مقدّم است.

 

سوم: پس از نماز عصر، پیش از آن‌که مشغول به خواندن دعاهای عرفه شود دو رکعت نماز بجا آورد در زیر آسمان و اعتراف و اقرار کند نزد حق تعالی به گناهان خود تا فایز شود به ثواب عرفات و گناهانش آمرزیده شود پس مشغول شود به اعمال و ادعیه عرفه که از حُجَج طاهره ـ صلوات اللّه علیهم ـ روایت شده و آنها زیاده از آن است که در این مختصر ذکر شود.

 

شیخ کفعمی در مصباح فرموده: «مستحب است روزه روز عرفه برای کسی که ضعف پیدا نکند از دعا خواندن و مستحب است غسل پیش از زوال و زیارت امام حسین ـ علیه‌السلام ـ در روز و شب عرفه و چون وقت زوال شد، زیر آسمان رود و نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نیکو به جای آورد و چون فارغ شود دو رکعت نماز کند در رکعت اوّل بعد از حمد توحید و در دوم پس از حمد قُل یا اَیهَا الْکافِروُنَ بخواند. پس از آن چهار رکعت نماز گزارد در هر رکعت پس از حمد توحید پنجاه مرتبه بخواند.»

 

این نماز همان نماز حضرت امیرالمؤمنین ـ علیه‌السلام ـ است.

بهنام احمدی
۱۰مهر

داستان میرداماد و دختر جوان  

نیمه شب طلبه جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باش. دختر گفت : شام چه داری ؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق نشست و محمد به مطالعه خود ادامه داد.

از آن طرف چون این دختر شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا خارج شده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند .
صبح که دختر از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ....


محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه ؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ... لذا علت را پرسید طلبه گفت :
هنگامی که آن دختر وارد حجله من شد با خودنمایی وافسونگریهای پی در پی خود می کوشید تا توجه مرا به سوی خویش معطوف سازد. نفس اماره نیز مرا مدام وسوسه می نمود اما هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان خود را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند.

شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگردان وی می توان به ملا صدار اشاره نمود .

نفس اماره یکی از عواملی است که انسان را به ارتکاب گناه وسوسه می کند .

قران کریم می فرماید : نفس اماره به سوی بدیها امر می کند مگر در مواردی که پروردگار رحم کند ( سوره یوسف آیه 53) انسانهایی که در چنین مواردی به خدا پناه می برند خداوند متعال آنها را از گزند نفس اماره حفظ می کند و به جایگاه ارزشمندی می رساند.

بهنام احمدی
۰۹مهر

امام صادق علیه السّلام فرمود: هیچ بنده ای کظم غیظ نمی کند مگر آن که خداوند به این وسیله، عزت او را در دنیا و آخرت، افزایش می دهد.

آنچه که در آخرت از کنترل خشم، نصیب انسان می شود، بسی بیشتر از دنیا است. 
 
هر کس غیظی را در باطن، حبس کند با آن که اگر بخواهد می تواند آن را اظهار نماید، خداوند در قیامت، قلب او را از ایمنی و ایمان، پر می کند. ۱ 
 
امام صادق علیه السّلام فرمود: 
هیچ بنده ای کظم غیظ نمی کند مگر آن که خداوند به این وسیله، عزت او را در دنیا و آخرت، افزایش می دهد.۲ 
 
سپس حضرت علیه السّلام آیه کظم غیظ را قرائت نموده و فرمود: 
خداوند، در مقابل غیظی که فرو نشانده است به او بهشتِ رحمت می دهد. 
 
کظم غیظ و کنترل خشم، امر بسیار مطلوب و ارزشمندی است که مورد تقاضای همه صالحان و اولیا و امامان علیهم السّلام بوده است، چنان که امام سجاد علیه السّلام در دعای مکارم الاخلاق از خداوند می خواهد: 
 
پروردگارا، مرا توفیق ده که فوران غیظ را فرو نشانم و شعله های سوزانِ غضب را خاموش کنم.۳ 
 
منبع: 
۱. سفینة البحار، ج۲، ص۴۸۱. 
۲. همان. 
۳. مفاتیح الجنان، دعای مکارم الاخلاق. 

بهنام احمدی
۰۸مهر


 


1) تقرب به خداوند و جلب رحمت الهی:

پیامبر عزیزمان فرموده اند که از نظر اسلام هیچ بنایی در نزد خداوند محبوب تر از ازدواج نیست(بحار، ج103،ص22)

و امام صادق (ع) می فرمایند: « هرکس که می خواهد خدا را با حالت پاک و پاکیزه ملاقات نماید با داشتن همسر صالح ملاقات نماید.» ( وسائل، ج2 ، ص18 )

پس معلوم می شود هرکس ازدواج کند خداوند را از خودش خشنود کرده و خداوند هم رحمت و لطف خودش را

شامل حال او و همسرش خواهد کرد. امام صادق(ع) فرموده اند: « در چهار موقع درهای آسمان به رحمت باز و رحمت الهی نازل می شود: 1) هنگام بارش باران 2) هنگام باز شدن در خانه ی کعبه 3) هنگام نگاه کردن فرزند به صورت والدین ( از روی محبت )  4) هنگام ازدواج ( بحار ، ج100 ، ص221 )

 

2) عمل به سنت رسول خدا (ص):

بهترین و کامل ترین الگوی کمال، رسول خدا علیه و آله السلام هستند و هرکس به آن حضرت شباهت بیشتری داشته باشد، کامل تر است و در بین سنت ها و شیوه های انسان سازِ آن حضرت، سنت ازدواج، سنتی مهم و مورد تأکید است.

این جمله ی حضرت معروف است که فرموده اند: « ازدواج سنت من است؛ پس هر کس از سنت من روی گرداند، از من نیست. » ( بحار، ج103 )

 

3) حفظ دین ( بندگی بهتر نسبت به خداوند ):

داشتن همسر، علاوه بر این که زمینه ساز رفع نیازهای عاطفی و غریزی است، مسئولیت پذیری و تعهد انسان را افزایش می دهد و سبب می شود شخص خود را امانت همسر بداند و در حفظ خود از لغزش ها بیشتر تلاش کند. پیامبر عزیزمان می فرمایند: « هرکس ازدواج کند نیمی از دین خود را حفظ کرده، پس باید تقوای الهی پیشه کند برای حفظ نیمه ی دیگر. » ( بحار ، ج103 )

 

4) مصونیت بیشتر از دام ها و وسوسه های شیطان:

شکی نیست که شیطان دشمن انسان و همواره در کمین اوست و از هر فرصتی برای آسیب رساندن به روح انسان استفاده می کند؛ اما وقتی جوان مجرد است و مهار کردن هوس های نفسانی برای او سخت تر، شیطان بیشتر به او طمع می کند. ازدواج او را در قله ای قرار می دهد چنان که دسترسی شیطان به او سخت تر می شود. از این روست که پیامبر اکرم فرمودند: « ای جوانان، اگر توان ازدواج دارید اقدام نمایید که ازدواج کمک می کند راحت تر چشم از حرام بپوشید و پاک دامن باشید.» (ازدواج در اسلام، ص14 )

 

5) یافتن یار در پیمودن مسیرِ کمال:

سعادت و خوشبختی را اگر به قله ای بلند تشبیه کنیم، داشتن یک یار خوب در پیمودن این مسیر و رسیدن به قله،

فواید بسیار دارد: انسان احساس تنهایی و دل سردی نمی کند و در نتیجه سختی راه کمتر به چشم می آید؛ اگر پای یکی بلغزد دیگری دست او را می گیرد؛ رقابت سالم خواهند داشت و از این حرکت رو به جلو بیشتر لذت می برند.

چه زیباست سخن امیرالمومنین(ع) در توصیف همسر خود که وقتی پیامبر اکرم از ایشان پرسیدند: « زهرا چگونه همسری برای شماست؟» عرضه داشت: « او خوب یاوری است در مسیر بندگی خدا »

 

6) آرامش روحی:

خلقت انسان به گونه ای است که با همسر کامل می شود و به آرامش می رسد. همان گونه که بلبل دور از گل، و پروانه دور از شمع آرام و قرار ندارند، انسان هم بدون داشتن همسر خوب و هم پا و هماهنگ، آرامش کامل نخواهد داشت و هرگونه تسکین دهنده ی دیگر به صورت ناقص و موقت به انسان آرامش می دهد. این حقیقت را از کلام خالق انسان برداشت می کنیم که در آیه ی 21 سوره ی روم می فرماید: « و از نشانه های عظمت پروردگار این است که برای شما از جنس خودتان همسری آفرید که در کنار او آرام بگیرید.» البته اگر در انتخاب همسر دقت لازم نشود، یا در قبال او به وظایف الهی خود عمل نکنیم، ممکن است همین وسیله ی آرامش به عامل اضطراب تبدیل شود که در این صورت کسی جز خود ما شایسته ی سرزنش نخواهد بود.

بهنام احمدی
۰۸مهر

چرا  نام امیرالمومنین علی علیه السلام در قرآن نیامده است؟!
قرآن کریم درباره هیچ کس پس از پیامبر اکرم(ص) به اندازه حضرت علی سخن نگفته است ، گرچه نام آن حضرت در قرآن به صراحت نیامده است ، اما با عناوین و عبارات گوناگونی که از تصریح کردن به نام آن حضرت تأثیر بیشتری دارد .

بعضی از افراد سؤالی را مطرح می کنند و بیان دارند که چرا نام امام علی (ع) در قرآن به صراحت نیامده تا این همه اختلاف در طول تاریخ ‏در جهان اسلام بوجود نیاید و این همه مشکلات پدیدار نشود؟


برای پاسخ بیان می کنیم که :


- قرآن کتابی است که به بیان کلیات می پردازد نه ‏جزئیات ، اصل امامت به صراحت در قرآن ذکر شده است اما جزئیات و مصادیق آن به خاطر مصالحی ، به صراحت نیامده است وتبیین جزییات را به عهده پیامبرصلی الله علیه و آله نهاده شده است .


اگر در قرآن نامی از بیشتر پیامبران برده نشده است - تنها 26 تن نام برده شده‏اند - دلیل آن نیست که آنان پیامبر یا رسول نبوده‏اند ، زیرا قرآن خود میفرماید: « وَ لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ مَنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ ... ؛ پیش از تو رسولانی فرستادیم که سرگذشت گروهی را برای تو ذکر کردیم و سرگذشت گروهی را ناگفته گذاشتیم .»( غافر، آیه 78)




سخن به کنایه گفتن از بیان صریح، بلیغ تر است!


قرآن کریم درباره هیچ کس پس از پیامبر اکرم(ص) به اندازه حضرت علی سخن نگفته است ، گرچه نام آن حضرت در قرآن به صراحت نیامده است ، اما با عناوین و عبارات گوناگونی که از تصریح کردن به نام آن حضرت تأثیر بیشتری دارد ، به آن حضرت اشاره نموده است مانند :


الف) «اًّنَّما وَلِیُّکُمْ الله وَ رَسُولُهُ والّذینَ آمَنُوا الّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاَْ وَ یُؤتُونَ الزَّکاَْ وَ هُمْ راکِعُونَ ؛ ولی شما خدا و رسول خدا و کسانی هستند که ایمان آورده‏اند و نماز را به پاداشته و زکات را در حال رکوع پرداخت می نمایند .»(مائده ، 55)


ب) آیه مباهله : « قُلْ تَعالَوا نَدْعُ أَبْنأَنا وَ أبْنأَکُمْ وَ أنْفُسَنا وَ أنْفُسَکُمْ ؛ ای رسول بگو بیایید بخوانیم فرزندانمان را و فرزندانتان را و جانمان را و جانتان را... در این آیه از علی به عنوان جان رسول خدا یاد شده است .»(آل عمران ، 61 )


ج) «أَطیعُوا الله وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الأَمْرِ مِنْکُمْ».(نساء ، 59)


بنا به این آیه شریفه هم ، حضرت علی(ع) ولی امر بوده و اطاعت از او هم‏تراز اطاعت از خدا و رسول دانسته شده است و ده‏ها آیه دیگر که در جای خود بحث شده و به اثبات رسیده است .


اگر در قرآن نامی از بیشتر پیامبران برده نشده است - تنها 26 تن نام برده شده‏اند - دلیل آن نیست که آنان پیامبر یا رسول نبوده‏اند، زیرا قرآن خود میفرماید: « وَ لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ مَنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ ... ؛ پیش از تو رسولانی فرستادیم که سرگذشت گروهی را برای تو ذکر کردیم و سرگذشت گروهی را ناگفته گذاشتیم»

پاسخ امام صادق(ع) به مردم زمانه!

ابوبصیر می گوید : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : مردم می گویند : چرا نام علی و اهل بیت ایشان در کتاب خدا نیست؟ فرمود: به آنان بگو نماز بر رسول خدا (ص) نازل شد ولی خداوند رکعات آن را که سه یا چهار تاست در کتابش نام نبرد، تا آنکه رسول الله (ص) آن را برای مردم تفسیر کرد و … (کافی ، ج 1 ، ص 286 )


بسیاری از مسائل هستند که در ‏جهان اسلام اختلافات دامنه داری را ایجاد کرده اند در حالی که قرآن به آنان اشاره ای نکرده است. ‏مثلاً در معرفی خدا که از معرفی حضرت امیر بالاتر و والا تر است بگونه ای عمل نکرده است که ‏اختلاف بین مسلمانان بوجود نیاید ؛ مثلاً " آیا اصلاً خداوند صفت دارد یا ندارد؟ و اگر فرضاً دارد ، متحد با ‏ذات است یا نه؟ و آیا ممکن است خدا جسم و مکان داشته باشد؟ کلام خدا و اراده خدا ‏حادث است یا نه؟ و...

قرآن

اینها مباحثی است که اختلافات زیادی را در بین مسلمانان موجب گشته است ، حال آیا می شود اشکال کرد ‏که چرا قرآن اینها را بگونه ای واضح ننوشت که مردم در آن اختلاف نکنند؟! در حالیکه با تدبر در قرآن همه این ‏مسائل و حتی امامت امیرالمؤمنین علیه السلام قابل اثبات است.‏


‏- اگر در قرآن اسم امام می آمد هیچ بعید نبود و این امکان کاملاً قابل طرح بود که عده ای که دارای ‏تشکیلات به هم پیوسته و منظمی بوده اند، توطئه چیده و بگویند که پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم ‏در آخرین لحظات حیات خود فرموده که این آیه باید نسخ گردد و مثلاً انتخاب خلیفه به شورا واگذار ‏شده است و صلاحیت حضرت امیر (ع) از طرف خداوند سلب گردیده است.‏


به عبارتی از روایات معصومین علیهم السلام و تحقیقات رجال دین به این نتیجه می رسیم که احتمالاً از جمله موجبات این ابهام و عدم تصریح به نام مقدس امیرالمؤمنین به عنوان ولی امر مسلمین در متن قرآن موضوع صیانت قرآن از تحریف بوده است ، زیرا منافقان خطرناکی که با پنهان داشتن کفر درونی خود ، دست ایمان به پیغمبر اکرم (ص) داده و خود را به طمع رسیدن به اهداف شیطانی در اعداد امت اسلامی جا زده بودند و در راه رسیدن به اهداف خود (چنانکه تاریخ پس از رحلت رسول اکرم به خوبی نشان داد) از اقدام به هر نوع جنایت و جور و ستم ، حتّی به خاندان پیامبر در فجیع ترین صورت خودداری نمی کردند !


کسانی که به وجود نازنین اهل بیت رحم نکردند صد در صد اگر نام علی علیه السلام در قرآن ذکر می شد با تمام قوا علیه قرآن قیام می کردند و او را تحریف می کردند . همانطور که با احادیث رسول الله بدلیل ذکر مناقب علی علیه السلام جنگیدند و خواندن احادیث رسول الله را ممنوع کردند ؛ چرا که اکثر احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله در مدح و فضل مولا علی علیه السلام بود .

قرآن کریم در باره ی پیامبر(ص) می فرماید : " وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى، عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى" (نجم3) ولی ‏وقتی پیامبر(ص) قلم و دوات برای نوشتن خواست تا بدان وسیله جلوی ضلالت امت را بگیرد، گفتند: این ‏مرد هذیان می گوید، در حالیکه این خلاف صریح قرآن است

مگر خداوند حافظ قرآن کریم نمی باشد؟


ممکن است از این کلام ما اشکالی به ذهن برسد و بگویید خداوند وعده ی حفظ قرآن از تحریف را داده است : « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ » (حجر/9) بنابراین مصونیت قرآن نیازی به ابهام آمیز بودن آیات ولایت نخواهد داشت ؟!


در جواب به یک حدیث اشاره می کنیم که می گوید ؛ « ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها : سنت جاریه خداوند در عالم این است که افعال خود را از طریق اسباب و علل به وقوع می رساند .»

قرآن

در قرآن می فرماید: «وَ مَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ »(هود /6) این آیه بدین معنا نیست که روزی هر جنبنده ای از مجرای غیبی و غیر عادی به او می رسد و احتیاج به حرکت و فعالیتی ندارد ، بلکه خدا مقدر کرده که روزی جنبندگان را از طریق اسباب و علل به آنها برساند . حال اگر خدای متعال وعده ی حفظ قرآن داده و صیانت آن را به عهده گرفته است ، لازمه اش این نیست که منحصراً نحوه ی حفظ آن به صورت خارق العاده و از مجرای غیب باشد، بلکه یکی از علل و اسباب عادی آن ، مبهم گذاردن آیات ولایت و تصریح ننمودن به اسامی امامان علیهم السلام و گنجاندن آن آیات در خلال آیات احکام و قصص می باشد .


عده ای می گویند : اگر در قرآن اسم امام می آمد ، ریشه اختلاف می خشکید ، ‏چرا که قابل تصور نیست که مسلمانان صدر اسلام بر خلاف متن قرآن عمل بکنند !


در جواب می گوئیم: در موارد متعددی مشاهده شده است که خلفای ‏سه گانه بر خلاف صریح قرآن عمل کردند . اینک نمونه هایی از آن را برمی شماریم:


1) خلیفه اول با آوردن حدیثی که تنها خود شاهد صدور آن از پیامبر اکرم (ص) بود ، بر خلاف آیات ‏شریفه " وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ " (نمل/16) و " فَهَبْ لِی مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا ، یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا " (مریم/5 - 6) ارث بردن از پیامبران را انکار و فدک را از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ‏پس گرفت.‏


‏2) آیه ی "فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ"فَریضة ( نساء ، 24) صریحاً در مورد متعة النساء است و اما خلیفه ‏دوم آن حکم را ممنوع اعلام کرد.‏


3) خلیفه دوم آیه ی " فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ "(بقره ، 192) را منسوخ اعلام کرد و دستور داد تا بدان عمل ننمایند.


5) قرآن کریم در باره ی پیامبر(ص) می فرماید : " وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى ،عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى" (نجم3) ولی ‏وقتی پیامبر(ص) قلم و دوات برای نوشتن خواست تا بدان وسیله جلوی ضلالت امت را بگیرد، گفتند: این ‏مرد هذیان می گوید، در حالیکه این خلاف صریح قرآن است .

امام علی (ع)

- شاید یکی دیگر از حکمت های عدم تصریح نام امام علی علیه السلام در قرآن و واگذاشتن تبیین آیات در این زمینه به عهده پیامبر صلی الله علیه و آله آزمون امت بوده که در سرنوشت نسل ها اثری مستقیم دارد .


آزمایش انسان ها یک سنت الهی بشمار می رود و در تمام ادوار تاریخ ، نمونه هایی از آن را به وضوح می بینیم؛ مثلاً امتحان کردن یهودیان در داستان یوم السبت یا امتحان کردن فرشتگان با خلقت حضرت آدم و جریان سجده کردن و… بالأخره امت اسلامی هم مورد آزمایش قرارگرفتند. رسول خدا صلی الله علیه وآله در طول حیات خود بارها و بارها به ولایت علی علیه السلام اشاره کردند به طوری که حجت را بر همگان تمام کردند. روزی پیامبر در جمع اصحاب فرمود: «من قال لا اله الا الله دخل الجنه ؛ دو نفر از صحابه (که ما هر دو را می شناسیم ) گفتند: فنحن نقول لا اله الا الله ؛ رسول خدا در حالی که دست روی سر علی گذاشته بود فرمود: انما تقبل شهاده لا اله الا الله من هذا و شیعته .» (بحارالانوار ، ج 27 ، ص 201 )




نتیجه گیری :


نتیجه اینکه آمدن اسم امام در قرآن نه تنها به نفع امامت نبود، بلکه به مراتب خطرناکتر از عدم نام ‏بردن او بود و این احتمال خیلی قوی است که بگوئیم حتی اساس دین هم در خطر قرار می گرفت ؛ زیرا همانطوری که ملاحظه شد عمل کردن بر خلاف ‏قرآن امری معمولی و عادی بوده و چندان حساسیتی را در بین مسلمین ایجاد نمی کرده است .

بهنام احمدی
۰۷مهر


با سلام و صلوات به ارواح مطهر شهدا، این بار میخواهم هرچند کوتاه از مادر و پدران شهیدانی  بگویم که فرزندانشان را با ایمانی کامل روانه جبهه های حق علیه باطل کردند ...

بار‌ها و بار‌ها از مقام مادر خواندیم و شنیدیم. از صبوری و مهربانی‌اش، از نجابت دستان آسمانی‌اش، اما نگفتیم آن‌که عزیز کردهٔ سال‌های جوانی‌اش را به مسلخ عشق می‌فرستد در دلش چه غوغایی است. مگر می‌شود جوان رعنا قامتت را، پارهٔ جگرت را به میان آتش بفرستی، بی‌خیال روزگار را سپری کنی.

روزی که مادران شهدا فرزندانشان را روانه جبهه می کردند شاید تصور نمی داشتند  که فرزندانشان با بدنی تکه تکه برمی گشتند اما این مادران با ایمانی وصف ناپذیری که داشتند به جایگاهی رسیدند که برای اعزام فرزندانشان به جبهه، دستشان را حنا می گرفتند برایشان اسپند دود میکردند و عزیزانشان را از زیر قرآن راهی میدان عشق میکردند. درود بر شما مادران و پدران فداکار و امروز برما واجب است که بهمراه برگزاری یادواره های شهدا به دیدار پدران و مادران کهنسال شهدا برویم و در احترام گذاشتن و تکریم به آنان بکوشیم. انشاالله ...

بهنام احمدی
۰۴مهر

اینجا ایران قـــــرن 21 اســــت...!

اینجا صـــدای آهنگهــــای پـاپ لس آنجــلســـــی و غرب زده آن قدر بلنــد است که فریــادهای «حــاج مهــدی باکــری» به گوش نمی رسد...

اینجا ایــران قرن 21 اسـت!

اینجا همه «حـاج ابراهیم همـت» را با اتوبان همـت می شناسند...

اینجا ایـــران قرن 21 است!

اینجا بر دیوارهای شهــــــــــر روی عکس شهیــــد، پوستــــر تبلیغــاتی می چسبانند...

اینجا ایـــران قرن 21 است!

اینجا نام شهیــــد را برای اینکه بچه ها خشونــت طلب و جنگ طلـــب بار نیایند از کوچــــه ها برداشته و نام نگیـــن و جاویــــد می گذارند...

اینجا ایــــران قرن 21 است!

اینجا ستارگان درخشـــــان هالیــــــــوود آنقدر زیــــــاد شده اند که دیگر کسی ســتارگان پرفروغ کربـــلای ایــــــــران را نمی بینــــــد...

اینجا ایـــران قرن 21 است!

اینجا دیگر شهــــدا زنـــده نیستنــــد و در پیچ و خمهای عصر ارتباطات، به خاک سپــرده شده اند…

اینجا ایــــــــــــران قرن 21 است!

اینجا دیگر کسی نمی خواهد گمنام بماند، همه به دنبال کسب نام هستند…

اینجا ایــران قرن 21 است!

اینجا جانبـــازان موجــــــی را از اجتماع دور نگه می دارند تا آسیبی به افکـــــار عمومــی نرسانند…

اینجا ایــران قرن 21 است!

اینجا خرمشهـــــر دیگر خونیـــن شهر نیست، خرمشهــــر دیگر 36 میلیون جمعیــــــت ندارد…

اینجا ایـــران قرن 21 است!

اینجا کسی نمی داند، مهــدی باکـــری در وصیت نامه خود از خـــدا خواسته بود جسدش برنگردد و تکه ای از زمین را اشغال نکنـــد…

اینجا دشمـــن در خانـــــه های ماست، دیگر کســـی حاضـــر به نبــــــرد با دشمـــن نیسـت...

اینجا کسی نمی خواهد با صدای اللـه اکبـــــــــــر،لرزه بر تن دشمــــن بیاندازد…

اینجا در پناه مـــیز هستیم، دیگر کسی پشت خاکـــریــــز پنــاه نمی گیرد...

اینجا جانبــــــــاز شیمیـــــــــایی ، به خاطر نداشتن پـــول، در بیمارستــان پذیــــــرش نمی شود و شهــد شهـــــادت می نوشـد...

اینجا ایـــران قرن 21 است!

اینجا کسی نمی داند، شب عملیات خیبــــــــــر حاج مهـــدی باکری ، برادرش حمیــــــد باکری را جاگذاشت و رفـــــــت...

اینجا کسی نمی داند، مهـــــدی زیـــــن الــــدین، رتبه چهار کنکور سراسری را داشت...

اینجا کسی نمی داند، تکه های پیکر محـــــــــــمد نوبخـــــت را درون گونـــی برای خانواده اش فرستاده بودند...

اینجا روســـــری ها هر روز کوچکـــتر می شود و مانتـــــو ها هر روز کوتاهتـــــر و تنگــتر...

اینجا دختــــــرها پســـــر شده اند، پســــرها دختــــر شده اند، مردان بی غیــــــــــرت شده اند، زنـان بی حجــاب شده اند...

اینجا دیگر کســـــی، احترامی برای چفیـــــــه شهـــدا قائل نیست..

اینجا دعای عهــــــــــد را فراموش کرده ایم، زمان ندبـــــه و سمــــــاوات را گم کرده ایم..

اینجا برای زیبا سازی شهـــرها، میلیونهـا هزینــــه می شود اما برای تعویض سنگ قبــر فرسوده شهـــدای گمنــــــام بودجه ای نداریم ...

اینجا در هر کجای این سرزمین خونین اسلامی، حقیقـــــت به مسلخ مصلحـــت می رود...!!!

اینجا ایـــــــــــران قرن 21 است!

بعد از شهــدا چه کردیم؟

ای شهیـــــــــــدان
ما بعد از شما هیچ نکردینم...

لباس های خاکــی تان را در میــدان های میــن و لابه لای سیم خاردارها رهــا کردیم...

عهــدمان را شکستیم و دعای عهــد را فراموش کردیم، زمان ندبه و سمات را گم کردیم...

شربــــــت های صلواتـــــی را با نسیان بر زمین ریختیم و به عطــش خندیدیـم...

بر تصــــاویر نورانی تان روی دیوارهای شهر رنگ غفلت پاشیدیم و پوستر تبلیغاتی نصب  کردیم....

تاول شیمیـــــــــــایی را از یاد بردیم...و غیـــــــــــــــــرت ها را به بهایی اندک فروختیم...

عشــــــــق را به بازی گرفتیم و از خـــــــــــــون هایتان به راحتی گذشتیم...


شهدا شرمنده ایم....

بهنام احمدی